تجربه زایمان طبیعی پارت 3

ماما همراهم اومد
اول از همه منو برد حموم زیر دوش اسکات زدم
بعد گفت اگ دستشویی داری برو
بعد اومدم خشک کرد منو با روغن زیتون کلا کمر ب پایینم ماساژ داد،
بعد رو تخت ب حالت سجده شدم و کلااا تا فول شدن فقط ورزش میکردم

ساعت 11بود که مامای شیفت اومد معاینه ام کرد گفت اووووه همکاریت عالیه دختر میدونی چند سانتی؟ 9 سانتی
دردات اومد یه زور بزن
دردام اومد ی زور زدم گفت فول شدییی
اینو گفت زور زدنو ول کردم
گفت عه برگشتی به 9 ول نکن
دوباره ی زور زدم گفت ایووول فول شدی دیگه من رفتم اینجا ب بعدش دست خودته ک زود زایمان کنی یا نه
دردات شروع شد دیگه ورزش نمیکنی
دیگه فقط زور میزنی
ساعت 11 شروع کردم ب زور زدن ک 11 و ربع گفت موهاشو داریم میبینیم
اونجا ب بعد همه ریختن رو سر من وسایلشون اماده کردن منم هی دردام میومد زور میزدم
اینجا ها انگار بیهوش بودم چون خیلی چیزی ازش یادم نمیاد فقط یادم میاد ک 11 و 40 دیقه بود بچمو گذاشتن تو بغلم
همینکه بدن داغشو صدای گریه اشو شنیدم ا تموم اون دردا یادم رفت

برای من زایمان طبیعی قسمت سختش از 5 رسیدن ب 9 بود ک اونم از وقتی ک ماما همراهم اومد و برد حموم و ورزش داد و یسری معاینه ها کرد قابل تحمل تر شد
انشالله همگیتون به سلامتی بچه تونو بغل بگیرید
سوالی بود بپرسید جواب میدم

۱۸ پاسخ

آقا من اصلا از زایمان نمیترسم
اصن وقتی میبینم یکی طبیعی زایمان میکنه و درموردش میگه حس میکنم اصلا اونقدا هم سخت نیس فقد باید تحمل زیاد داشته باشی و کمکشون کنی

سلام عزیزم ببخشید من امروز ۳۹ هفته شدم پریشب دکترم معاینه م کرد گف ۳ سانت باز شدی امروز یکم درد داشتم ولی باز خوب شد واینکه نمیدونم انقباض چه جوریه چکارکنم درد داشتم پاشم برم بیمارستان؟

خداروشکر بسلامتی زایمان کردی 🤲🏻🥰
آره دوش آب گرم عالیه تو دردا واقعا کمک کنندس 👌🏻

وقتی تجربه یکی د میخونم موهای تنم سیخ میشه😭😭

عزیزم به سلامتی مبارکه😘

من میگم وقتی میشه سزارین کرد چرا باید آنقدر درد کشید اخه

ازبی حسی استفاده نکردی؟
منم انشاالله خدا کمکم کنه بدونی بی حسی میخوام انشاالله ک ازپسش بربیام

خوبه والا تو این همه درد کلی ورزش و اینا. من اصلا نمیتونستم انکشتم و تکون بدم چه برسه به ورزش به حرف کسیم گوش نمیدادم اصلا. همکاری صفففففففر

مبارکه عزیزم
من همیشه فک میکنم موقع دراومدن بچه دردخیلی زیاد میشه و غیرقابل تحمل،درسته یا نه؟
ترسم همیشه از اون لحظه هست

درداش قابل تحمل بود یا نه

گزینه حمام برام خیلی سواله که موهات هم خیلی میشه با فقط از کمر به پایین. حوله باید داشته باشی یا نه؟

ینی ۲۵ دقه زور میزدی🥲

عزیزم مبارکه
عزیزم من از شب ساعت ۱۲ و تا الان شکمم سفته نینیم تکون میخوره ولی تابحال سابقه انقده سفتی شکم نداشتم ۴ روز قبل یکو نیم باز بودم مثلا پیاده روی میکردم شکمم سفت میشد بعد یک ساعت دیگه شل میشد اما شب پیاده روی کردم آناناس خوردم از اون سفته تا الان طعبی هست این حرکتشو متوجه میشم

مبارک باشه عزیزم ❤

نمیدونم چرااشکم دراومدوقتی گفتی گزاشتن توبغلت ای خدا😢

کدوم بیمارستان بودی البته ساکن کدوم شهری

عزیزم از قبل ورزش انجام میدادی پیاده روی رو از هفته چند شروع کردی ؟

به سلامتی

سوال های مرتبط

مامان نجلا و دلوین مامان نجلا و دلوین روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان 5
بعدش رفتم رو تخت دراز کشیدم دیگه هر بیست دیقه معاینه میشدم اما بهم نمیگفت چند سانتی ولی دردا شدید بودن خیلی حس زور داشتم بعدش ساعت یک. معاینه مرد گفت نزدیکی ب زایمان چون دردا واقعا غیر قابل تحمل بود ساعت یک. و بیست دیقه دیگ بچه خیلی فشار میاورد و دکتر وسایلای زایمان رو اورد و گفت هر موقع درد داشتی بگو ی امپول توی انژیوکتم کم کم تزریق کرد ک. واقعا کمکم کرد و بعد ک معاینه کرد گفت فول شدی و هر موقع درد داشتی زور بزن و خیلی دردا شدید بودن چهار بار زور زدم اونم خیلی طولانی چون دردا شدید بود گفت سر بچه رو میبینم زور بزن با زور پنجم سر بچه اومد و من ک کلافه شده بودم از دردا از حال رفتم و پاهامو بستم ماما داد زد ک پاهاتو باز کن بچه رو خفه کردی ی زور دیگه بده خلاصه ی زور دیگه زدم و بجه رو. گذاشت رو شکمم و بچه گربه نکرد اروم یکم ناله کرد گفتم چرا گریه نمیکنه گفت صبر کن کم کم گریه میکرد اما دلوین وقتی بدنیا اومد صداش خیلی بلند بود گریع میکرد بعدش بچه رو برد و اومد گفتم بچه رو کجا بردی گفت بردم اکسیژن بگیره یکم و اینجا تازع داستان بدبختی من با بیرون اومدن جفت شروع شد هر چی گفت سرفه کن جفت بیاد هر چی سرفه میکردم از جفت خبری نبود دستشو تا ارنج برد تو شکمم و گفت جفت چسپیده جون عفونت داشتم موقع بارداری
مامان فسقلی مامان فسقلی ۸ ماهگی
دیگه شروع کردم و تا ساعت یک ربع ب پنج ک. نیم ساعت یکسره ورزش کردم و دیدم درد داره میگیره ب ماما گفتم گفت ن هنوز کمه دیگه درد فقط سمت راست پایین تیر می‌کشید و من ب هر بدبختی تا ساعت ۵ ورزش کردم وحس میکردم رو مقعدم فشاره دوباره ماما گفت بیا بخواب برا ضربات قلب و معاینه و چون درد داشتم دوباره اپیدورال و شارژ میکردن برام و آروم تر شدم که ماما معاینه کرد و یکدفعه گفت فول شدی و سر بچه اومده پایین قشنگ یکم زور بزن که زور زدم گفت سر بچه دیده میشه منم اصلا درد نداشتم اومد کیسه آب و زد و سوند وصل کرد ک من اپیدورال داشتم اصلا حس نکردم مثانه رو خالی کرد و می‌گفت قشنگ زور بزن تا بچه بیاد پایین تر بریم رو تخت زایمان منم جوری ک میگفت همکاری‌میکردم و نیگفت خیلی عالیه با دکتر هماهنگ کردن و بعد چند تا زور گفت نزن بریم رو تخت زایمان

من و با ویلچر بردن چون پاهام بی حس بود تقریبا رو تخت زایمان هم تا دکتر بیاد با پرستارا و ماما حرف میزدیم انگار نه انگار ماشالله ماما هم گفت زور بزن بعد قیچی برداشت فکر کردم داره پاره میکنه گفتم چی‌کار میکنی الکی‌برش نزنی گفت ن یکم از‌موها بچه رو زد گداشت رو لباسم ک‌ببینم 😂 خیلی بانمک بود دیگه دکتر ۶ اومد و گفت همه چی عالیه و و شروع کن زور زدن منم چند تا زدم و پرستار چند بار محکم شکممو فشار داد منم زور. زدم سر بچه اومد بقیه بچه سر خورد اومد بیرون و گذاشتن رو سینم و دیدم یک زور دیگه زدم و جفت هم اومد و دکتر بخیه زد و بردن تو خود زایشگاه تا دوساعت د بعد بردن بخش
مامان آراد🩵🫀 مامان آراد🩵🫀 ۶ ماهگی
پارت چهار زایمان طبیعی
اومد پیشم و اولین کاری کرد برام رایحه درمانی کرد ک اون منو گیج گیج کرد خواب بودم انگار فقد موقع دردا بیدار میشدم ک هر درد 2 دقیقه طول می‌کشید منو از روی تخت برد پایین و گفت شروع کن لگنتو تکون بده هر موقع درد گرفت تکون نده منم شروع کردم ب تکون دادن ک هر لحظه دردم بیشتر می‌شود و حس دستشویی داشتم گفتم باید برم سرویس گفت برو و وقتی اومدی حالت سجده میشی و چند دقیقه صبر میکنی
وقتی اومدم بیرون تختو برام آماده کرده بود و گاز بی حسی گذاشته بود کنارم حالت سجده شدم و دردا واقعا برام غیر قابل تحمل بود با هر دردی ک می‌گرفت برام گاز میزد حس زور داشتم دوباره گفتم ک باید برم دستشویی گفت پاشو برو رفتم دستشویی و فقد زور میزدم ک یهویی ماما همراهم اومد داخل و دید ک دارم زور میزنم گفت نکن سر بچه تو واژنته من دارم الان موهاشو میبینم اومدم از دستشویی بیرون و گفت برو رو تخت بخواب برای معاینه دکترو صدا زد گفت 20 دقیقه قبل 6 سانت بوده الان حس زور داره دکتر هم اومد منو دید گفت بره رو تخت زایمان ده سانته و سر بچه با ی زور میاد بیرون
و من دردام اونجا تموم شده بود فقد فشاری ک رو واژن و مقعدم بود اذیتم می‌کرد با هر حس زوری ک بهم دست می‌داد با تمومه قدرتم زور میزدم با چند تا زور سر بچه اومد بیرون ک گفتن زور بزن بچه بچرخه دکتر تا منو دید گفت نمیخاد جون نداره دیگ خودم بچه رو میگیرم اونجا بود ک از شدت خوشحالی نمیدونستم چیکار بکنم بچه رو گذاشت رو شکمم و صدای گریش بهترین آهنگ عمرم بود
من بخاطر زور زدن بی موقع تو دستشویی حسابی پاره شده بودم
و کلی بخیه خوردم😑🤦🏻‍♀️
ولی الان درد ندارم و واقعا برام زایمان خوبی بود
امیدوارم همتون ب سلامتی فارغ بشین
مامان مهدی و ماهد✨ مامان مهدی و ماهد✨ ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من پارت سه
بعد از ی ربع ورزش ماما اومد و معاینه کرد و گفت دو به سه سانتی...و پوزیشن سجده با تاب لگنی موقع دردا بهم داد که یکم تحمل درد تو این حالت سخت بود ولی حدود یک ربع تحمل کرردم...بعد مجدد ورزش روی توپ با ماساژ کمر و اسکات رو شروع کردیم ...حدود ساعت ۱۰ و ربع همسرم اومد داخل ( درگیر کارهای بستری بود😅) یکم دردا شدید تر شده بود ولی من تمام توانمو گذاشته بودم و ورزش میکردم ، ماما مجدد معاینه کرد و گفت ۵ سانت شدم و یکم دیگ ورزش کنم و ۷ سانت برم وان ابگرم...ک حدود ساعت ۱۱ مجدد معاینه کرد و گفت ۷ سانتم البته هر معاینه ، معاینه تحریکی با تزریق همزمان هیوسین و زور زدن من همراه بود تا دهانه رحم نرم تر بشه و زودتر پیشرفت کنم ، البته زور زدن رو خود ماما میگفت ..سرخود نباید قبل از فول شدن زور زد چون باعث التهاب و ورم دهانه رحم میشه...بعد از ۷ سانت دردا شدید شده بود و سه تا چیز منو خیلی اروم میکرد ...یکی اسکات زدن ، دو تنفس های عمیق شکمی و بعضی اوقات مثل فوت کردن شمع ، سومی هم دو تا شونه کوچیک که موقع دردا تو دستم فشار میدادم( یک تکنیک کنترل درد زایمان هست)
مامان کایرا مامان کایرا ۲ ماهگی
مامان رادوین مامان رادوین ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۲

تا رفتیم بیمارستان ساعت ۴ بود
معاینه کرد منو دیدم اب گرم ازم خالی شد گفت ۴ سانت کیسه اب پاره شد
بستریم کردن
لباسامو عوض کردم رفتم‌تو زایشگاه منو خوابوندن رو تخت نذاشتن بیام پایین راه برم ورزش کنم اونطوری ک ثابت ی جا میموندم خیلی بیشتر درد میکشیدم و نمیتونستم کنترل زیادی بهشون داشته باشم گاهی ب بهانه سرویس میرفتم راه میرفتم و تو سرویس ورزش میکردم تا اینکه مامام اومد گفتم من بی دردی میخوام خیلی اذیتم گفت باید ۵ ۶ سانت بشی بعد بهت میزنن
دیگه شروع کردیم ب ورزش کردن هی شدت دردا بیشتر میشد و کلافه تر میشدم دیگه اومدن معاینه کردن دیدن ۷ سانتم سریع اپیدورال تزریق کردن بهم بعدشم باز شروع کردیم ب ورزش تا نزدیک ۸ ک معاینه کردن فول شدم رفتیم تو فاز زورزدن واسه پایین اومدن سر بچه
با هر انقباض زور میزدم تو حالت سجده هم زور میزدم تا اینکه گفتن بریم زایشگاه
وارد اتاق زايمان ک شدیم چنباتمه چنتا زورزدم رفتم تو تخت زایمان با سه تا زور بچه اومد و تمام اون دردا فراموش شد
جفتمم ب دقیقه نرسید خارج شد و ۶ تا بخیه خوردم کلا
مامان علیسام مامان علیسام ۲ ماهگی
پارت۲

دیگه من همین طور انقباض داشتم تا ساعت ۶ اینا ک دکتر اومد دکتره هم ی پخمه ای بود ک نگو
تازه بینیشو عمل کرده بود و همه صورتش کبود😂
دیگه گفت ما تا ۳۹ هفته اجازه معاینه تحریکی و سرم فشار و.. نداریم باید صبر کنی بری تو ۳۹ هفته
به خاطر ی روز گفت ما کاری نمیتونیم کنیم
اینا هم هعی منو معاینه میکردن میگفتن هنو همون ۳ سانتی

دیگه تا چند ساعت بعد ک شیفت تغییر کرد و دکتر جدید اومد گفت این بنده خدا رو چرا از دیشب این طور نگه داشتید و اینلم گفتم دکتر فلانی گفته کاری باهاش نداشته باشید تا ۳۹ بشه
دیگه دکتره اعصبانی گفت دستکش بده خودش معاینه کرد گفت این الان ۴ سانته نه س سانت بهش تو دقیقه چهار قطره سرم بدید به ماماشم زنگ بزنید
دیگه اینا سرم وصل کردن یک ساعت بعد هم مامام اومد اون اومد دیگه دردام غیر تحمل داشت میشد رفتم دوش اب گرم و زیر اب ورزش بعدش معاینه شدم گفتن ۷ سانتی سرم و قطع کرد
بعد اون باز ورزش کردیم بعد ی ساعت معاینه کردن گفتن ۹ سانتی
دیگه یکم ب ورزش ادامه دادیم که مامام گفت رو تخت مثل سرویس میری بشیم ولی چون درد زیاد داشتم نتونستم گفت زانو هاتو بزار رو تخت باشه بعد زور بزن حدود ۱۰ دقیقه داشتم زور میزدم ک دیگه سرش اومد و سرشو دیدن رفتیم اتاق زایمان ۵ دقیقه هم اونجا در حال زور زدن بودم ک بچه ب دنیا اومد🥺