حالا ک فک میکنم بچم چقد مظلومه🥹😔ازاول ک حساسیت ورفلامس داشت چیه خاب خوش نداشت تا یکسالونیمگی .
شیرخشک بوگندو همراه باشیرخودم میخورد
یکسالونیمگی از شیرخودمو گرفتمش و نسبتا راحت بود زیادسخت نبود ولی غم داشت چون میومد سمت سینم و منم مجبور شدم بگم هاپوخورده سرشونوچسب زدم ترسیده شد یبار زدم ترسید فهمیدم روش اشتباهی بوده و دیگه نزدم اما ترسش نرفت
دوماه بعد از پستونک گرفتمش و بیچاره بدون نیمی وپستونک باید میخابید
یک سالو ده ماهگی ازشیرخشک گرفتمش و بدون سختی
دوسالگی ازپوشک
سراز پوشک گرفتن از یک‌سالگی تلاش کردم آخه یکی بهم گفت الان وقتشه منم نمی‌دونستم زوده
قدر اذیت بچه یکسالم کردم دیدم نمیشه یکسالونیمگی سعی کردم بازم نشد ودعواش میکردم دیدم واقعا من دارم اشتباه میکنم همه بچه رو دوستلونیمگش ازپوشک میگیرن چرا من الان میخام بگیرم در واقع خودش میخواست پوشکو نمیخاست خودش می‌رفت جلو دسشویی منم میگفتم زوده اطرافیان میگفتن بابا بچت پوشکو در میاره خودش می‌ره جلودسشویی چرا تو اسرار داری نگیریش ازپوشک ولی بعد چندروز همکاری نمی‌کرد خیلی بچه بود ولی شرایط یجوری میشد ک میگفتم شاید وقشتشع
خلاصه خیلی مظلوم بود همه چیو زودقبول میکرد زود عادت میکرد
وقتی کوچیک بود چندبار باهاش بدرفتار کردم ک قلبم بعدش وتاالان به درمیاد
برای شماهم پیش اومده از رفتارتون پشیمون باشید ولی راه جبرانی نباشه😭بدترین حس دنیا

۴ پاسخ

مامانا اصلا برای هیچی عجله نکنید
بچه ها گناه دارن
اگه قراره کاری کنید حتما مطالعه کنید راجبش
من دخترم شیر خشک میخورد
بعد دو سالگی ماجان دادم
بازم گاهی ماجان نمیخوره شیر خشک میدم
پوشک هم گذاشتم ۳ سالگی
ولی اموزش هامو اروم اروم براش میگم
پستونک هم همینطور
جوری ترکش میدم خودشم نمیفهمه
تلاش کنید صبور باشید ارام ارام به نتیجه برسید اینکه یهو ی شبه چیزی رو قطع کنم نکردم

عزیزم تو بهترین مامانی همه اشتباه میکنن مهم اینه که جبران کنن و بعد از اون موقعی که بچه جیغ و داد می‌کنه یا یه کار بدی انجام میده عصبانی نشن و یاد بگیرن واکنش درست چیه

دختر منم خیلی مظلومه
دقیقا همینجوری ک گفتی
بچم هرچیو ک کمی اجبار میکردم زود قبول میکرد

بله
بچه منم خیلی مظلوم خیلی
ساکت ساکت 🥺

سوال های مرتبط

مامان Taha مامان Taha ۲ سالگی
وقتی غول بزرگ از پوشک گرفتن رو تموم میکنی تااازه میفهمی چه مرحله ای رو پشت سر گذروندی
دقیقا ۵تا ۶ماه طول میکشه تا یه نفس بکشی ولی بااازم نمیشه بگی تمامه و اوکیه ولی خوب ۹۰درصد راه رو رفتی
از اردیبهشت با پسرم برای جیش و پیپیش کار کردم
قصه گفتم شعر گفتم کلیپ نشونش دادم با عروسکش بازی بازی رو قصری یادش دادم باخودم بردمش سرویس تا ببینه و نترسه بدونه هممون مثل همیم
حتی از بچه های بزرگتر از خودش کمک خواستم خواهر زادم و برادر زادم وقتی بود بهشون میگفتم میرین دستشویی بلند بگین که جیش دارین و یا پی پی تا طاها هم از شما یاد بگیره
بعد روزا هر صبح بعد بیدار شدنش بردمش سرویس اوایل گریه داشت جیش نمیکرد مقاومت داشت منم چون قصدم آشنایش بود سخت نمیگرفتم بهش گاهی جیش میکرد گاهی نه هدفم صرفا آشنایی بود
بعد مدتی که صبا یاد گرفت جیش کردن رو در طول روز پوشکش و باز میکردم و همراه خودم می‌بردم اگه جیش میکرد و مطمئن بود یک ساعتی بازش میزاشتم و باز پوشک میکردم
موقع پوشک کردن میگفتم نگاه چقدر اذیت هستی بدون پوشک آزادی و راحت
تا اینکه ۱۵تیر استارت از پوشک گرفتن رو زدم
یک هفته اول به تمام معنا سخت بود کل زندگیم نجس شد نا امید شده بودم ولی خوب راهی بود که باید ادامه میدادم
ولی از هفته دوم ورق برگشت خودش نمی‌گفت ولی کنترل کردن رو بهتر یاد گرفته بود تقریبا یک ساعت و نیم نگه می‌داشت و من قلقش تو دستم اومده بود خطاهاش تقریبا صفر،شد ولی بااازم تو هفته دو تا سه بار خطا داشت ولی خودش نمی‌گفت همش تو سرویس بهداشتی بودم تا سر برمیگردوندم میرفت بر آب بازی میدیدم واای اب هست که داره از لوله میاد اینم کل سرویس رو شسته