۱۲ پاسخ

عزیزم تا کی میخواستی جلوی فهمیدنشو بگیری؟
دیگه از یه سنی بچه ها همه چیزو میفهمن
اون پسر کار اشتباهی کرده و باید بری مدرسه به مدیر اطلاع بدی تا بیشتر از این ادامه پیدا نکنه چون از یه جایی اسیب زننده میشه.
به پسرت بگو مامان بزرگ که بشی همه چیزو خودت یاد میگیری، اگر کسی خواست برات ازین چیزا تعریف کنه پاشو از اونجا برو و به حرف کسی گوش نکن چون اونا قابل اعتماد نیستن. ممنون که اومدی بهم گفتی. هر سوالی داشتی از خودم بپرس. وقتش بشه همه چیزو متوجه میشی.

اینجوری خیالشو راحت میکنی که چیز نگران کننده ای نیست و اگر چیز دیگه بشنوه میاد بازم برات میگه. اما اگر بترسونیش اصلا دیگه چیزی رو نمیاد بگه و این خیلی بدتره

عزیزم شما هم اطلاعات اشتباه دادی بهش خب
با یه مشاور کودک و نوجوان صحبت کن ، روش های تربیت جنسی رو باید سن پایین تر شروع کرد
تو هر دوره سنی باید یه سری چیزایی رو به بچه آموزش داد
ولی نمیدونم که وقتی تا این سن نگفتی باید چیکار کرد!

اول اینکه وقتی نمیدونی چی بگی زمان بخر به یه بهانه ای بگو بعدا صحبت میکنیم. و برای جواب دادن از یه روانشناس کمک بگیر.
دوم اینکه اگه جواب الکی بدید بهتون بی اعتماد میشه دیگه مرجع سئوالاتش شما نیستی. حتما علمی ولی در حد اطلاعاتش بهش بگو.
بعد اینکه حتما به مدرسه مراجعه کن و درباره ی او پسر بگو تا مدرسه و مربیان در جریان باشن.
اصلا کوتاهی نکن و حتما این کارها رو انجام بده الان موقعیت طوری هست که با رفتار و حرفت میتونی اعتماد پسرت رو به خودت حفظ کنی با دروغ گفتن و الکی یه حرفی زدن چیزی حل نمیشه و از کسای دیگه ممکنه پیگیری کنه و دیگه حرفهاتون رو باور نکنه.
و اگه
گفت پس چرا فلان چیز رو به من گفته بودید بگو چون اون موقع کوچیک تر بودی و گفتیم متوجه نمیشی.

اصلا نترس میتونی از این موقعیت استفاده درست کنی و مسیر درست رو بهش نشون بدی‌.

درسته اونا اشتباه کردن و باید بری به مدیرشون بگی.ولی شما هم اشتباه کردی تاحالا هیچی نگفتی! در حد سنش باید بهش بگی.یعنی چی با دعا و دارو؟!!! باید از خودتون بشنوه قبل از اینکه از بیرون خونه بشنوه

کارگاه تربیت جنسی شرکت کن و بهش ی آموزش هایی بده

و منم از این میترسم خدا به دادمون برسه
از الان ترس و استرس گرفتم

اینکه ده سالشه و هیچی هیچی نمیدونه ی مشکله
اینکه یهو ی حجم اطلاعات بهش رسیده ی مشکل
شما اصلا نباید میگفتی با دارو و دعا 🤣🤣
در حد نرمال باید بدونه
پسر من ک پنج سالشه میدونه بچه رو از شکم مامان دکتر میاره بیرون

حتما با ی روانشناس صحبت کن ک چجوری بهش ی چیزایی رو بگی

حیف بچم !! 🫠 عزیزم ده سالشه دیگه وقتشه بدونه یه سری چیزارو نه که گولش بزنی با حرفایی که اگه بچه ها بشنون ازش مسخرش کنن و پسرت اعتماد به نفسش داغون بشه و دیگه به حرفای شمام اعتمادی نداشته باشه

من یه کانال دارم دکترتربیت جنسی هست وخیلی مطمئنه توایتابزن خانم فرخنده

اوه چ کرده با بچه😐😐

نمیشه یدفعه همه چیو بفهمه که بچه

بچه ۱۰ساله چطور با کلاس،هشتمی حرف زدن

دقیقاهمینطورشده داخل مدرسه حالاپسرخواهرشوهرم۱۰سالشه کلاس چهارمه میگف یه نفربه یکی گف پول بده ندی میکنمت بعدندادبودتودستشویی بچه طفلیاکرده رود

سوال های مرتبط

مامان نیلا مامان نیلا ۴ سالگی
پایان استرسی که ۴ سال و نیم باهام بود ...
دخترم ۲ ماهه بود گفتن قلبش صدای اضافه داره ببریم اکو
شوهرم میگفت هیچی اش نیست نمیخواد .
شبا که دخترم میخوابید تازه حال خراب من شروع میشد درباره صدای اضافه قلب بخونم و اینکه میتونه وضع خیلی بد باشه
پیش شوهرم گریه کردم گفتم بیا ببریمش گفت تو باید استرس ات رو کنترل کنی
بعد از یکسال که چندتا دکتر ترسوندن راضی شد ببریم
دکتر گفت دریچه ریوی اش مقداری تنگه و آئورت
یک سال دیگه ببریم . سال دیگه دخترم اینقدر گریه کرد موقع اکو که باعث شد عدد تنگی رو زیادتر نشون بده
تا امسال ...
مثل خانوم خوابید تا دکتر اکو کنه بعدشم گفت تنگی خیلی کمتر شده و دیگه نیاز نیست بریم
شوهرم مدام میگه اینا فقط کیسه میدوزن برای مردم . از اولم چیزی اش نبود
حالا یه نفر برسه بگه یه بچه بیار
مگه دیده من یکسال چی کشیدم تا بچه رو ببره دکتر
مگه دیده ۴ سال و نیم گوشه ذهنم درگیر بود نکنه پیشرفت کنه
یکی دیگه بیارم و چیزی اش باشه که عمرا بعد از یکسال هم ببره دکتر
همیشه میگن نزدیکتر از مادر نیست . ولی مادرم هم ندید چی به من این سال ها گذشت و راحت میگه یکی دیگه بیار
خدایا شکرت که همیشه تو پناه من بی کس بودی💓
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۴ سالگی
سلام خانمها دختر جاریم تحت تاثیر مامانش که باهم قهریم بادخترم لج هست مدام اذیت میکنه ازاونجایی که دخترم میره پایین خونه مادرشوهرم ونمیدونم جلوش رو بگیرم اون دخترهم میره پایین یه دخترهمسایه داریم همسن دختر جاریم نمیدونم چرا اونم بادخترم لج شده همش میزنه دخترم رو باوجودی که هیچ بدی درحقشون نکردیم حتی دخترم هیچ کاری نکرده
اینم بگم یه گوشگیر عروسکی برای دخت م گرفتم دوبار با مادرشوهرم رفت دم در بقیه بچه ها هم بودن ازاون موقع کلا یه جور دیگه شدن یعنی از حسادت دیروز عصر دیدم دخترم داد میزنه مامان بیاپایین باگریه
رفتم میگه دختر عمو باهمین دختره اذیتم می‌کنند حرف بد می‌زنند هولم دادند که برو خونتون نیا دم در واینکه زهرا همون دخترهمسایه سنگ بزرگ برداشته بزنه تو سرم .میگه میکشم خفت میکنم بعدهولم داده زدنم.
بامادرشوهرم رفته بود خودم باشم نمیزارم نزدیکشون بشه حتی نمیزارم تو کوچه بره مادرشوهرم برده بود هرچی هم من بگم نبرید تو کوچه بچه رو حرف خودشونن انگارخودشون همه کاره میدونند.

چیکار کنم میترسم یه موقع نباشم بلا سربچم بیاره دختره .دختره خیلی پرخاشگر هست دیدم که همه رو میزنه نه فقط دخترمنو .
براش یه هدیه بگیرم بدم دخترم بهش بده؟؟؟دست ازسر دخترم برداره؟؟
اگر آره چی بگیرم اینم بگم شوهرم به خانواده اش گفت دیگه دخترم نبرید توکوچه ولی بلز میترسم یه موقع بالا باشم دخترم پایین باهاشون بره تو کوچه.
اگر نظرتون مثبت هست برای هدیه چی بگیرم دختره کلاس سوم هست همسن دختر جاریم.
برادختر جاریم هم بگیرم ینه البته با مامان وباباش قهرم.