بچه ها من جیکار کنم 😔

من وسواس دارم همیشه در حال تمیزکاری ام و همه جا باید منظم باشه و هرچیزی باید سر جای خودش باشه


ی مدت قبل زایمان و بارداری بهتر شدم ولی بنظر خودم فقط خودمو کنترل میکردم چون آرامش اعصاب نداشتم

تا روز های آخر بارداری بدتر شدم همش ب فکر اینکه نکنه الان بزام و خونه مرتب نباشه همش درحال تمیز کاری بودم

بعد زایمانم همونجوری موندم
الانم که بدتر

یعنی من ی روز بدون کار نیستم مدام درحال تمیزکاری ام
باید همه جا برق بزنه فقط اینجوری حالم خوبه

کسی وسواس بوده ؟ تراپی رفته باشه

یه چیزی بهت کیگم برو بهش فکر کن اگه خواستی به کارت ادامه بده. یه فامیل داریماز کار زیاد رماتیسم شدید گرفته که حتی آب را هم با دستاشنمیتونه بگیره. حالا اون درو دیوارو فرش ها که تمیز شدن کجاست؟ اونایی که به خاطرشون خونه تمیز کرد الان کجان؟ فقط خودش داره دردو عذاب میکشه و بچه هاش. نکن با خودت اینجوری... این بچه بزرگ شد نخواد پرستارت بشه تازه. دردهایی که بعد باید بکشی طاقت فرساست.

این مشکل اکثرزنهاست بخاطرهمینم همیشه ابروهامون درهمه اگه کسی باب میلمون کاری نکنه یاکثیف کاری کنه ک سخت دراشتباهیم تجربه هاثابت کرده زنی برده ک فقط ب فکرتیپ وقیافه خودشه خونه کت وکثیف وظرفانشسته س روحیه شم عالیه نه ماهای داغون🥴😷ازبس ازصب وایتکس کاری کردم افتادم

من ولی برعکس اصلا وقت نمبکنم جمع کنم همینکه تمیز میکنم تا میکروبی نباشه بچه مریض نشه هنر میکنم دیگه وقت واسه مرتب کردن ندارم خونم بهم ریختس اسباب بازی اینا همش زمینه . مامانم ابنقدر صب تا شب از بچگی یادمه تمیز میکرد خونه رو مرتب میکرد همه جا عین دسته گل بود و هست الان همه دست و پاهاش درد میکنه بس از خودش کار کشیده . من دیگه بیحیال شدم مخصوصا از وقتی بچه اوردم . قبلش منم خونم همیشه مرتب بود .

منم همینم خود خودمی خیلی آزار دهندست همیشه خدا درحال تمیز کاری و مرتب کردنم برا همین همیشه خسته و داغونم😞

منم‌اینجوری ام الانم‌ وقتی خونه نامرتبه عصبی میشم مثلا ی کش مو الان رو زمین تا برش ندارم نمیتونم راحت بشینم خیلی سخته ۸ سال ازدواج کردم تا حالا ظرفم‌نشسته برا نیم ساعتم نمونده اما مچ‌دستام اب آورده و خیلی پشیمونم دارم رو خودم کار میکنم‌ بیخیال باشم کاش بتونم

منم اینجوری بودم با بچه خیلی سخته وسواس داشته باشی من الا بیخیال شدم اگه خیلی شدیده برو دکتر

خوشبحال شوهرت

منم همینم اصلا تیک دارم نباید یه چیز اضافه رو زمین باشه یا ظرف نشسته داشته باشم ولی خودم دقت کردم وقتایی که عصبی ام وسواسم بیشتر میشه انگار عصبانیتم و می‌خوام سر ظرفها و خونه خالی کنم هروقت با شوهرم دعوام میشه شروع میکنم با وایتکس سابیدن همه جا

من همش به این فک میکنم که فردا پس فردا اگه سنم رف بالا با پادرد و کمر درد چی کنم کی به دادم میرسه
برا همین فکرم ،هر وقت دیدم خستم هیچ کاری نمیکنم

حداقل کاری که میتونی انجام بدی این وسواس رو به بچت منتقل نکنی
من خودم همیشه درحال عوض کردن لباس بهارم همیشه درحال شستن دست و صورتشم
تاحالا از دستمال مرطوب استفاده نکردم جز تو خواب همیشه میشورمش
الان دارم کم کم کمتر میکنم انقد شستشو و تمیزی رو برای بهار

منم همینم.یکسره سرپامشغول دستمال کشیدن جاروکردن. ظرف شستن جمع کردن.بچه اسباب بازی میارن من حوصلم نمیکشه عصبی میشم تابازیشون تموم میشه سریع میرم جمع میکنم.یه تیکه وسیله اضافه توبگوخیلی هم کوچیک عصبانی میشم

من خیلی بدتر بودم🙂😅 چون شوهرم شلخته بود و به هم میریخت خونه رو خیلی رو مخش بودم و خلق تنگیم اذییتش میکردم
دو سال پیش تصادف خیلی شدیدی کردم، احیام کردن
شاید باورت نشه ولی از اون تصادف به بعد یه آدم دیگه شدم
بیشتر از هرچیزی به عزیزانم توجه میکنم و تمام سعیم بر اینه که حال اونا خوب باشه خصوصا همسرم
خونمون همیشه تمیزه ولی اون وسواس قبل رو ندارم که اگه خونه نامرتب یا به هم ریخته‌ست روانم به هم بریزه
عزیزم معلوم نیست آدم تا کی زنده‌ست، تا زمانی که هستی از تک تک لحظات کنار عزیزانت لذت ببر به جای این که عمرت رو صرف کار های اضافه بر سازمان کنی

دقیقا منم آنقدر جارو کرد گیری کردم خسته شدم مدام جارو برقی وسط پذیرایی یع ذره آشغال باشه بدم میاد لک دستای پسرم همه جا هست خسته شدم بس پاک کردم

منم اینجوری ام قبل پسرم مثلا ی صبح تا شب کل خونرو تمیز میکردم دیگ تاچندروز دست نمیزدم ب چیزی ولی بعد پسرم همششش درحال تمیزکاری ام از موقعی ک چشامو باز میکنم تا اخرشب🤦🏻‍♀️

منم وسواس داشتم به حدی که آرتروز گرفتم متاسفانه...
فکر خودت باش

منم دست کمی از شما ندارم
یه روز نمیشه بیکار باشم