اقا بیاین توروخدا حرف بزنیم دارم میترکم...خداروشکر از زندگیم راضی ام ناشکری نمیکنم...طبقه پایین خونه پدرشوهرمم خودشون بالان...یعنی مدام من باید کلفتی کنم اگه ی روزی کار نکنم مادرشوهرم دعوام میکنه ولی وقتی کار کنم همه چی گل بلبل همه دوسم دارن...ولی بخدا دیگ خسته شدم مگه من کلفتم...پاهام نا ندارن هی باید پله برم کارا خونه خودم هس بچم هس...در حالی ک خودش جوونه ی دختر مجردم داره...من باید چیکار کنم...


بارداری زایمان طبیعی در اب سزارین غربالگری واکسن یکسالگی

بنظرم شما بهتره با یک مشاور صحبت کنی
ک شما رو آماده کنه واسه اینکه هر اخم و تخمی ک دیدی به روی خودت نیاری
پسرشونه خواستن و دوست داشتن ازش حمایت کنن
تو نباید ک باج بدی
با یک مشاور صحبت کنه
ک آماده روانی ت بکنه واسه اینکه تحمل کنی
یک ماه سخته و بعد دیگه راحت میشی❤️

وای نگو ک منم دوران عقد همینجوری بودم عین کوزت کار کردم آخرشم اخم و تخم بعدش ک باردارشدم همش خودمو ب پادرد و کمردرد زدم و گفتم دکتر استراحت داده بعدشم دیگه برای همیشه راحت شدم ما دیوار ب دیواریم و من فقط درصورت دعوت میرم خونشون و اونجاهم فقط برای آوردن و جمع کردن سفره و شستن با جاریم پا میشیم

تا وقتی خورد و خوراکتو جدا نکنی همینه

جاری منم از اول با خانواده شوهرم با اینکه مادر شوهرم بنده خدا مریض من تا آلان ندیدم اصلا دست ب کاری بزنه
همه چی ب خود ادم بستگی داره

بهترین کار اینه که خونتونو. ازاونجا جداکنید دوری و دوستی بهتره توقعات هم کم میشه ...بعدشم اونا اخم کردن تو بیشتر اخم کن خودتو بزن به مریضی کمتر برو سربزن ...هرچه تاقچه بالا بزاری بیشتر نازتو میکشن

از اول اینطوری بودی عادت کردن بخدا که هیچ ارجی و عزت و احترامی هم نیست مامان خودم سر من حامله بود فرغون اجر بلند میکرد برا بنایی مادربزرگ اینا هرچی دلت بخواد گفان عزیز هم اون عروس اخریا شدن که زبونشون تند و تیزه و دست به سیاه سفید نمیزنن منم طبقه پایینم اصلا کاری ندارم به بالا اشتباه هم نشه خواهر شوهرم عقده هنوز خونه است کل کارا رو میکنه

مگه تو باردار نیسی ??

منکه کارای اونارو انجام نمیدم مگر وعده غذایی دعوتمون کنه چرا کمک میکنم

ببخشیدا چقدر سطح و لول خودتو آوردی پایین شوهرت واقعا دوست داره تو‌کارای مادرشوهرت بکنی اگر رو شوهرت تسلط داری منظورم حرف شنوی داره ازت یه جوری از طریق اون حلش کن

خب اخم کنه 🙃

خوب نکن عزیزم ، اخم کزدن بی محلی کن یعنی واست مهم نیست، عادت از سرشون بیفته
ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه‌ست

خونه زندگیت جداس؟
یا خوردخوراکت باهاشونه

ب شوهرت با لحن دعوا نه
با لحن مظلومانه بگو که خیلی خسته ام پاهام درد می‌کنه گلایه کن بهش گریه هم کن پیازداغشو زیاد کن
تنها راهش اینه از اونجا در بیاین

با شوهرت حرف بزن به مادرش بگه زنم پادرد گرفته ی ذره کارم بده دخترش انجام بده
اصلا اگه میتونید جدا خونه بگیرین

از اول خودت کار کردی ک الان ازت انتظار دارن دیک

وااا به شوهرت بگوو.زیاد باج دادی بهشون

منظورت کار خونه ی اونه ؟؟ وا مگه وظیفه ی توعه از اول نباید انجام میدادی