۶ پاسخ

عزیزم مگه چند بار تا حالا بچه بزرگ‌ کردی ،پیش میاد گاهی خودتو سرزنش نکن،تجربه میشه

ب بچه ۳ سالت سوره ناس و گفی بخون؟دوقلوهای من بلد نیستن اصلا

عزیزم سعی کن هیچ وقت نه استرس بدی نه فشار بیاری روش چون بچه زده میشه بزار خودش کم کم واردش شه

هولش نکن بزار بخونه ویس بگیرتاکامل رون خونداون ویس بفرست

باخنده وشادی وبازی بابچه ویس بگیر مثلن بگو برای خاله فان کس بخون بعد که خوند بفرسته ولسع معلمش یا برای بابا بگو بخونه باباشم شب بیاد براش یه چیزی بیاره که صداتو شندیم برات جایزع اوردم یاهرکسی که دوست داره چندتا بفرست ازاون مخاطب بفرست واسه معلمش عزیزم این کاری نداره

عزیزم استرس بهش نده خیلی آسون که

سوال های مرتبط

مامان رادمان و تودلی مامان رادمان و تودلی ۳ سالگی
درویش هر چی بنالد درویش تر میشد😭 از صب کلی گریه کردم و ناله ک رادمان تنهایی بازی نمیکنه ..... عصری دلم گرفته بود با رادمان رفتیم خونه داییم تو حیاطشون تاب داره از این تاب های آهنی من رو یکی نشسته بودم رادمانم با بچه اا بدو بدو نوه داییم رو اون یکی تاب بود و محکم تاب میخورد یهو نفهمیدم چیشد رادمان پرید جلو تاب. تاب خورد ب گوش و سرش وااای گریه کرررد بغلش کردم دیدم خون میاد دیگ فقطط دیوونه شدم اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم کلیی گریه رادمان رو بغل کردم از اینور ب اونور. همون موقع باباش اومد دنبالمون رفتیم بیمازستان. خونا از گوشش اومده بود لاله گوشش پاره شده بود ولی گفتن نیاز ب بخیه نداره . برا سرش هم ترسیدم گفتم ی عکس بگیریم دکترم بی توجه براش سی تی اسکن نوشت. رفتیم گرفنتیم . ب دکترم بردیم نشون دادیم دکتر جدید اومده بود شیفت اون قبلی تموم شده گفت چرا سی تی اسکن گرفتین؟؟ گفتم برا خاطر جمعی گفت میدونی چقد اشعه بهش وارد شده؟؟؟ گفتم من چ میدونستم دکتر نوشته براش😭😭 گفت نه وقتی هوشیار بوده نیاز ب عکس نبوده
الان باز برا اون عکس نگرانممم
خدایی ادم سگ بشه کمد بشه مادر نشه😔
مامان ایلیا مامان ایلیا ۳ سالگی
دیشب ایلیا خیلی بیقرار بود و گریه کرد تو تاپیکام از علت این حال و هوای این روزاش گفتم
صبحم باز گریه کرد و ناراحت بود ولی خلاصه با صحبت آروم شد و رفت و البته گفت ب تارا جون بگو کلا کلاسم رو عوض نکنه مربیمم عوض نشه

خلاصه امروز اوضاع بهتر بود
بعدازظهرم حضوری نوبت مشاور کودک داشتم، از نوزادی تا امروز ایلیا مطرح شد
خلاصه این شد ک ایلیا علاوه بر استرس حس خشم هم داره الان باید خشمش تخلیه بشه، با خط خطی کردن، خمیر بازی، آشپزی ( پختن کوکو های مختلف ک اون ورز بده)
گفتن حس امنیتش کم شده با تایم مشخص بازی هر روزه ی ( مثلا هر. روز ۶ عصر) نیم ساعته هم از جانب من و هم جداگانه از جانب پدرش امنیت رو برمیگردونه
و نکته بعدی ک گفتن خیلی رفتاراش بابت سنشه و گفتن اصلا تو این سن بچه ها دقیقا آدمو عصبانی میکنن و مادر پدر نباید تو بازی بچه بیوفتن😅 حالا این یعنی چی؟
وقتی خسته و کلافه ای و بچه جیغ میزنه و گریه میکنه خشممون رو نفهمه سریع موقعیت رو ترک کنیم و خشممون رو تخلیه کنیم
وقتی بچه جیغ و داد میکنه ما هم بیوفتیم تو جروبحث اینجور میشه ک من مامان رو در زمان خشم هم دارم ک نباید اینطور باشه و ب مرور عادتش میشه


امیدوارم نکات رو رعایت کنم تا ایلیا زودتر آروم بشه و کوچولوهای همتون در آرامش باشن