۱۶ پاسخ

دختر من تو یک‌سالگی می‌شست رو دسته مبل و هی تکون تموم یا رو عروسکش یارو پای ما منم خیلی عذاب کشیدم ولی بهش نگفتم نکن چون کلا هرچی میگم این کارو نکن بدتر می‌کنه تا می‌دیدم این حالتشو سریع میگفتم بیا بریم آب بازی بیا بریم شن بازی کنیم یا هرچی که دوست داشت می‌دونی دختر من می‌گفت اسب سواری ولی واقعا عذاب کشیدم الآنم خیلی میترسم تا میشینه رو دسته مبل سریع میگم بریم بازی کاملا درکت میکنم من بااین روش ازسر دخترم انداختمش

اصلا نگو بیشتر لج میکنه
بچه ها زرنگتر ازین حرفان
من باشم چون با هیچ روشی ترک نکرده
هیچ جا نبرش،با هیشکی یه ماهی رفت امد نکن تا بلکه یادش بره
دختر بچه هم هس،ادمای مریضم زیادن ازش سواستفاده میکنن

عزیزم ایشون خیلی میتونه کمکتون کنه، تخصصشون حل مشکل خود لمسی بچه هاست

تصویر

اصلا بهش توجه نکن سریع سرشو گرم کن سریع اینکارو کرد بلندش کن یه بازی جالب وهیجان انگیز بهش پیشنهاد بده
اصلا با بچه هام تنهاش نذار شاید بچه های بزرگتر چیزی تو گوشی نشونش دادن یا اونا اول بهش میچسبن واکنش تندنشون بدی لج میکنه ازلجت دوباره انجام میده

خودش میماله به کسی شاید عفونت داره پوشک هست چیزی از شما دیده

عشقم شاید عفونت داره ببخشید خارش دازه اینجوری میکنه چون یادمه یه مامانی میگفت هی خودشو میماله دست مبل یا جایی بردم دکترگفت عفونت داره احتمالش خارشم داشته ولی درکل بی توجه باش پسرمن یادگرفته بود تف کنه وقتی چیزی میخواست دیگه بی توجه شدم یادش رفت جون هروقت گوشزد میکردم بدترمیشد

گلم عادیه و اینک درکی ندارن از کاراشون بچه من زیاد بود الان کم شده فقط بیتوجهی

یه مدت رفت و آمد نکن با کسی بچه ات رو پیش هیچ کس نزار هیچ کس بی توجهی کن تا میتونی خودتو کنترل کن از سرش میوفته از مشاور کودک هم کمک بگیر حتما بهت میگن چطور رفتار کنی

فقط و فقط باید اون موقه بلندش کنی با یه چیز جذابتر از اون موقعیت مشغولش کنی مثلا یه چیزئ بدی دستش یه شیرینی کوچولو یه عروسک یه کارتن تلویزیون بش بگو عه این دیواره رو ببین سایه بازی دیدی عه این چراغه شبیه پرنده است ذهنش کاملا منحرف بشه اون موقعیت یادش میره ب مرور از سرش میفته

خواهر جان اینجوری درست نمیشه که فقط اعصاب خودتو تیلیت میکنی اون بچه هم لجباز تر میشه

فققققط باید حواسشون پرت بشه
از اون ور میتونی از مشورم کمک بگیری

عزیزم از استرسه. نذار بفهمه کار بدی میکنه. باید حواسش رو پرت میکردی و سرش رو گرم میکردی . نباید میذاشتی عادت کنه. ببرش مشاور و اصلا به روش نیار. هر چی بگی الان گوش نمیده و بدتر میکنه. الان سن لجبازیشه

اگ تلاش کردی و میبینی از سرش نمیفته ببرش مشاور کودکان

شاید از شما ها چیزی دیده .بچه اس ،نمی‌فهمه که ،باید حواسش رو پرت کنید .با داد و عصبانیت هم درست نمیشه .الان پسر منم از دو هفته پیش دستش رو به دماغش میزنه . آنقدر حواسش رو پرت کردم که دیگه داره یادش میره.

هواسشو پرت کن مستقیم نگو بدتر میکنه

چیزی از رابطه شما با همسرتون ندیده؟؟

ببرش مشاوره

سوال های مرتبط

مامان ریحانه جانم❤️ مامان ریحانه جانم❤️ ۳ سالگی
اومدم ی کم درد و دل کنم
واقعا من با این ی بچه قد صد سال پیر شدم
اومد دنیا تا پنج ماهگی ی ور رو نگاه می‌کرد
هر کاری میکردم ولی فایده نداشت ی سمت سرش تخت شده بود
اون یکی سمت برآمده
رفتم براش کلاه فرم دهی گرفتم هر ماه می‌کوبیدیم میرفتیم اصفهان بخاطر اصلاح سرش
از اونور تا دو سالگی یبوست شدید داشت هر سری بخاطرش باید میرفتم دکتر
بی‌خوابیش از اینور بهم فشار میاورد
قبل اینکه چهار دست و پا بشه ی کارایی می‌کرد فک کردم داره زور میزنه دستشویی میکنه بزرگ تر ک شد ادامه داد به ی جایی خیره میشد و عرق بود ک میریخت و عی با خودش ور میرفت
باز دکتر رفتن شروع شد دکترا میگفتن اون چیزی ک تو فک میکنی نیست یادش میره
روانشناس ها میگفتن هست و بهش محبت کن بغلش کن
من خییییلی بهش محبت میکنم
هی چپ و راست میرم قربون صدقش میرم
میدونم اون حسی ک توی ما بزرگترها هست با بچه فرق داره
ولی به هر حال از این کار لذت میبره
چند ماهی بود ترک کرده بود ولی دو هفته هست به طرز وحشتناکی شروع کرده اون لحظه هرچی صداش میزنم ک حواسشو پرت کنم جوابمو نمیده حتی بازی میکنم میره ی جا شروع میکنه انجام میده
مجبورم از این حالت بلندش کنم
میبینم میره جایی دیگه جلو چشم نباشه انجام میده
خییییلی خسته م واقعا
از اینور هم حرف نزدنش
باز فردا نوبت مشاوره گرفتم ولی حس میکنم بازم قراره ی سری حرف تکراری بشنوم
شما اطرافتون این مورد رو دیدید؟؟
مامان گیسو مامان گیسو ۲ سالگی
خیلی خیلی خیلی ناراحتم تو حالت انفجارم
ی جوری رفتار میکنن انگار گیسو اصلا بچه من نیس
تا میخام حرف بزنم شوهرم هی میگ گیر نده لج نکن غر نزن
انقد بچه کنار باباش لوس شده همین ک میبینه مث جن زده ها رفتار میکنه ب شدت لووس شدع و من خیلی بدم میاد
دقیقا این رفتارم خونه مامانم داره
هرچی از بچه اینجوری بدم میومد همیش دور و بریا رو میدیدم میگفتم بلد نیستن بچه بزرگ کنن
حالا بخاطر رفتار خودخاهانه دور و بریام دقیقا بچم اینجوری شده
اوایل ک همه چیظ دست خودم بود انقد این بچه مودب بود ک خدا میدونه چند وقته تررر زدن تو تربیتش واقعا شاکی ان
خونمون بازسازی دارع امشب مجبور شدم بیام خونه مامانم واس خاب شرایط خونم خوب نبود
دخترم عین روانیا از وقتی اومدیم دیونه بازی در میاره
تا دراز کشیدژم گریه ک میرم پیش مامانی
سریع مامانم اومد بغلش کرد برد
با اینک گفتم نه!
بحث بردنش نیس
بحث اینه من هرچیو میگم نه و نمیخاد اینا خلافشو انجام میدن و این بچه فاتحه برا حرف من نمیخونه