۵ پاسخ

درکت میکنم
من دیگه میگم ببخشید من عصاب ندارم لطفا لطفا لطفا اصلا با من حرف نزنید خودم می‌دونم بچمو چیکارش کنم
ریدن تو عصابم
اونا بیشتر از طفلک بچم عصابمو ریختن بهم

ای وای 😕چقد اعصاب خورد کن
به شوهرت بگو بهش بگه نیاد یا اومدم حرف نزنه

چه حس بدی 😑😑😑

در و روش باز نکن

امان از حرف مردم

سوال های مرتبط

مامان دختر قشنگم مامان دختر قشنگم ۸ ماهگی
از همین الان به فکر قطع شیر شبم و بع فکر شیر برداشتن اصلا نمیتونم تا دوسال شیر بدم فکرشم دیونم میکنم لعنت بهم که چقدر بیشعور و بدم که یه شیر دادن این همه برام سخته یادم میاد تا نزدیک یک ماه شیر میدوشیدم سینه مو نمیگرفت با اینکه شیر داشتم خیلی افسرده بودم به مامانم میگفتم شوهرم مبگه نتونستی شیر بدی هم اشکال ندارد تربیت چیزای دیگه خیلی مهم تره مامان گفت فقط شیر دادن مهمه حالا بجز شیر دادن میخای چکار کنی فقط نیاز به شیر دارد قلبم شکست من خونش بودم تمام عالم روی سرم خراب کرده بود افسردگی را بیشتر میکرد غیر مستقیم میگفت برم خونمون فقط برای سینه گرفتن هر روز داشتم شکنجه روحی و روانی میشدم الان دخترم ۸ ماهشه ولی هنوز سینه هام هرزگاهی زخم میشند حیلی درد میگیرند حالم بده خیلی کسی درک نمیکنه هر روز سرم درد میگیرد خیلی فشار روم مثل پیرزن شدم زانوهام درد میکنند به سحتی از روی زمین بلند میشم دو سه ماهی خوب شده بودم باز برگشت به روال قبلی درد دارم از خودم بدم میاد یه آدم بی عرضه ک نمیتونم به خونه زندگیم برسم و چاق بدریخت