۴ پاسخ

سلام من اصلاً درک نمیکنم که چرا قبل دو سالگی میخواید اینکارو کنید!!! مگه تا دو سالگی قااانونی نیست شیر دادن؟؟ 😥😥 من هییییچوقت هییچوقت اینکارو با بچه ام نمیکنم،بچه ام عادت داره شیشه شیر دستش باشه تا بخوابه! وقتی آرومش میکنه! من تا زمانی که حرف بزنه درست میذارم دستش باشه،بچه من الان هیچ درکی از نبودن ها از نخوردن ها، از تذکر دادن های من وقتی نداره، من بیام به زور یه چیزی رو ازش بگیرم خب فکر میکنه دنیا همیشه همینقدر نامرده و غذایی که از بدو تولد بهش دادیمو از گلوش بگیریم چوووون دکترا گفتن چووون یه سری روانشناس زرد گفتن!!!

من یهویی قط کردم یه هفته بعد واکسنش صبح شسر خورد بد چسب برق زدم ترسید نخورد کلن شبم ندادم

من یدفعه ای قط کردم لاک زدم بمیرم براش من حتی شبا هم ندادم الان دیگه نمیزنم لاک میاد لباشو میماله نوک سینم شبا باید دست بزنه بخابه بعدش عصبی شده همش نق میزنه بهونه گیره

کارم بد بوده همه میگن ب روحیه بچم صدمه زدم بااینکه همش خواستم روخیش صدمه نبینه😭😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد