۷ پاسخ

وااااای دوس دارم از موهاشون بگیرم
هی بکوبم به دیوار هی بکوبم
دقیقا برای منم پیش اومده وسط بازار به اون برگی و شلوغی بچه و میخواست بگیره بغل کنه دختر غریبه
ی بارم خانمه ‌پاچه شلوار پسرمو کشید پایین گف سرده
خب گاااا‌و بگو خودم میکشم پایین
نمیدونم چرا اونموقع جوابشو ندادم ولی الان جرشون میدم🙏🏼😅😐

وای منم خیلی بدم میاد
تو خیابون تو مغازه دست میزنن به بچه غریبه ها
بابا از خودشون باید بفهمن دیگه که ویروس و مریضی زیاده این روزا😑

بچه من تا یه غریبه رو میبینه جیغ میکشع😂😂

من تابستون رفته بودم پارک دخترم بغل مادر شوهرم بود دیدم داد بغل یه زن دیگه
خودش هم برگشت پیش ما یهو دلم ریخت گفتم چرا دادی گفت بچه شون خوشش اومده گفتن چند لحظه بده نگه داریم گفتم خودت چرا برگشتی پس تنهاش گذاشتی خودم رفتم از بغل اون زن گرفتم اومدم به شوهرم گفتم اگه فقط یه درصد بچه رو برمیداشتن فرار میکردن من میمردم همونجا
دیگه با مادر شوهرم نرفتم جایی
اصلا عقل نداره نمی‌دونم چجوری بچه رو تونست بده دست غریبه

و منی که بچم میترسه و گریه میکنه از دیدن یک آدم ریشو
دقیقا شبیه انسان های اولیه عه ریش هاش انقدرررر بلند
من که مامانشم میترسم
و برای خنده خودشون هی میبرن بچمو نزدیکش
طرف هم دوست خانوادگی عه
یعنی اعضا خانواده نیست

فهمشون که نمیرسه هیچ... اگه ببینن حساسی هم پشت سرت حرف میزنن و گارد میگیرن نسبت به رفتارات
یا حتی ممکنه از لج تو بیشتر به بچه دست بزنن...
متاسفانه من بعد۹ماه دارم به این نتیجه میرسم که باید یه جاهایی وا بدم🥴

منم خسته ام از تذکر
گاهی اوقات میگم فقط دارم خودمو داغون میکنم بیخیال شم اصلا

سوال های مرتبط

مامان وروجک کوچولو مامان وروجک کوچولو ۱۲ ماهگی
سلام خوبین دوستان
چند وقت پیش تاپیک گذاشتم که پسرم مهره چش نظر دستشو مسخورو دراوردم دادم به مادرشوهرم گفتم دست شما باشه بهتره نگه می‌دارید دست من بمونه گم میشه مادرشوهرم گفت اشکال نداره نگه میدارم برای نوه بعدی منم گفتم انشالا برای بچه جاریم حالا من یدونه دارم برای چند سالم بسته...... جاریمم نامزده برگشت گفت عزیزم لطفا این دعارو برای من نکن من اصلا دوست ندارم بایه قیافه ایی به من خیلی برخورد ناراحت شدم از رفتارش من وقت تعیین نکردم برای بچه دار شدنشون که فقط گفتم انشالا برای بچه شما برگشت اونجوری گفت منم گفتم اشکال نداره مامان به هیچکس نده بازم میدی به بچه من.... حتی مادرشوهرم ناراحت شد از طرز حرف زدن جاریم
بعد فرداش پسرم ۹ ماهشه دیگه هعی اینور اونور میرفت سمت چیزایی خطرناک میرفت منم پهلوی درد میکرد هعی گفتم نکن اه اذیت میکنی ها پسر بدی شدی ،از من زودتر جاریم برگشته پسر بد اه چقد تو شلوغی داد میزد سر بچم بجز منو و اونم کسی خونه نبودش منم گفتم من اگه چیزی به بچم میگم چون مامانشم منو اذیت میکنه بقیه رو اذیت نمیکنه که تو اینجوری باهاش حرف میزنی من ناراحت میشم لطفا اینجوری حرف نزن
بقیه رو پایین مینویسم