۷ پاسخ

منم همین حسو نسبت به مادرشوهرم دارم
خوبی میکنه ولی با تلخ زبونی و تیکه انداختن گند میزنه توخوبیاش
عزیزم حس ما بیخود بوجود نیومده نسبت بهشون شما عذاب وجدان نگیر اگر خدا برای ایشونه برای شمام هست

حق داری من الان درکت میکنم چی میگی آدم هر چقدر صبور باش یه روزی صبرش تموم میشه

سلام عزیزم ، بله این حس ممکنه بعضی وقتا برامون پیش بیاد.
من بیشتر این اوقات سعی میکنم برای اون فرد دعا کنم ، بجای نفرین ...
همش از طرف اون استغفار میکنم ، براش دعا میکنم ، براش خوبی میخوام چند روز مدام این کار رو میکنم ، بعدش حسم بهتر میشه . یع جورایی حال خودم بهتر میشه.

این حرفو زد و تو نریدی بهش؟خیلی خانومی😂

آدم مومن خوش اخلاقه با اخلاقش باعث دل شکستن کسی نمیشه اونم عروسش

تو مادر بچت نیسی ینی چی😂

پس مامان بچه ات کیه عمش؟😐
تو آدم خوبی هستی که عذاب وجدان داری

سوال های مرتبط

مامان 𝒎𝒆𝒉𝒓𝒂𝒅👶 مامان 𝒎𝒆𝒉𝒓𝒂𝒅👶 ۴ ماهگی
من اینطوریم که مثلا مث چیییییز از واکسن میترسم ولی وقتی میبرمش واکسنشو میزنم میام خونه انکار قله اورستو فتح کردم انقد که خوشحالم مثلا کسی میگه واکسن من سریع میخام بیام از تجربم بگم ک مثلا ارهههههه خداروشکر این مرحله واسه من تموم شده
حالا واسه واکسن خیلی حس افتخار بهم دست نمیده
ولی امان از ختنه
قبل اینکه ختنش کنم نه شب داشتم ن روز ینی کارم گریه شده بود ولی از وقتی ختنش کردم یه جوری احساس غرور میکنم یجوری افتخار میکنم ک این مرحله رو هم رد کردم ک نگم براتون
ینی هرجا تاپیک ختنه میبینم انگار مثلا شاخ غولو شکستم همچین با غرور میگم من ک ختنش کردم ک انکار چیکار کردم مثلا😂😂😂
تو واقعیت هم همینطوره ها مثلا پسرا جاریام ۳ سالشونه هنوز ختنه نیستن من همچین با غرور میگفتم من ک راحت شدم شمام ببرینش تا دیر نشده 😂😂😂اصن دست خودم نیس چون از وقتی ک فهمیدم پسره ختنه یه کابوس شده بود برام الان ک ختنش کردم انگار یه بار بزرگ از رو دوشم برداشتن برا همون احساس غرور میکنم 😂😂😂
مامان نیکان ،قند من مامان نیکان ،قند من ۳ ماهگی
سلام خانوما خیلی حال روحیم بده خیلی جوری که دارم خفه میشم تنها که میشم فقط اشک میریزم و در مورد این موضوع تا الان با کسی صحبت نکردم
روزای آخر بارداری حس میکردم تو مقعدم یکم گوشت اضافی خیلی کم هست که یهویی ناپدید می‌شد و فک میکردم عادیع زایمان کنم خوب میشه مثل دردهای دیگه
تا اینکه زایمان کردم و دیگر بچه شدم و خونه مامانم بودم تا چند وقت ،،
اصلا انگار از یادم رفته بود تا اینکه یهویی به فکر افتادم که خدایا این چیه تو گوگل سرچ کردم اما انگار امیدوار بودم چیزی نیس خیلی بیخیال تا اینکه دیروز رفتم دکتر زنان بهش گفتم که همچین چیزی حس میکنم اما فک نکنم چیز خاصی باشه چون هیچ درد و علایم دیگه ای ندارم و خیلی امیدوار بودم که چیزی نیس و حالمم خوب بود
تا اینکه گفت معاینه کنم وقتی معاینه کرد گفت بواسیره اما خیلی کوچیکه
منو میگین انگار دنیا رو سرم خراب شد
الآنم که دارم تایپ میکنم فقط اشک میریزم
من از خدا فقط خواستم مادر یک بچه سالم بشم همین
قرار نبود اینجوری بشه که
خدا خیلی نامردی می‌کنه آخه چراااا
می‌دونم درمان نداره اما نمی‌دونم چرا همش دعا میکنم یه راهی جز جراحی باشه
لطفا اگه تجربه شو داشتین یا دوستی آشنایی بوده که بدون جراحی خوب شده باشه بهم بگین حداقل یکم حالم بهتر بشه
هنوز داشتم از مادر شدن لذت می‌بردم واقعا که 😭😭😭😭😭😭😭
و اینم بگم که دکتره فقط بهم شیاف داد که اونم سرچ کردم زده بود درمان نمیکنه