سلام مامانای عزیز🙏🏼
من دیگ واقعا خسته شدم؛ بچم سرماخورده بردمش دکتر صبح
ب جای اینکه استراحت کنه کلی مهمون(خانواده شوهر) اومد برام این به کنار که با کلی خستگی به اونا رسیدگی کردم
پسرم از ی طرف گریه میکرد خواهر شوهرام صدای باند رو تا ته زیاد کردن بچه رو میگیرن بالا پایین میندازن.
جدا از اینا دخالتاشون اذیتم می‌کنه
هی میگن بچه رو مای بیبی نکن یا روزی ی بار بکن فلان.. آخه مگه میشه؟؟؟
یکی نیست بگه مگ شما خرج مای بیبی‌شو میدید ک اینقد حرف میزنید.

ای خواهر ۸رف مفت میزنن دیگه یه وقتا از عمد ابن جیزارو میگن ک عروسک ادیت کنن الان مادرشوهرم میگفت برای بچه کهنه بگیر با صابون بشور بنداز آفتاب و فلان منم زدم ب خنده گفتم آره یخ حوض بشکنم بشینم توش کهنه بشور قشنگ بندازم آفتاب یه گوشتو در کن یه گوش دروازه مهم اینه ک کار خودتو بکنی

بنظرمن آدم هرچی صمیمی‌تر باشه بیشتر این مسائل پیش میاد من خواهرشوهر مادرشوهرم اصلا تو زندگیم دخالت نمیکنن در حد اینک زنگ بزنن بگن بچه بیداره بیان پیشش و یا اینک بهم زنگ بزنن بگن اگ بیداره برم پیششون ن اینک باهاشون بد باشم خیلی خوبم و احترامشونو دارم اوناهم همینطور ولی نمیزارم زیاد وارد زندگیم بشن البته خودشون درکشون خوبه

دقیقا اخلاق خانواده شوهر من رو دارن دخالت تو بچه داری

آخ گفتی

بخدا گوش نکن کار خودتو بکن ،، هر چی صمیمی تر بشی بیشتر دخالت میکنن نظر منه تجربه کردم