۷ پاسخ

منم اینجوری بودم عزیزم شبا که میشد تپش قلب و‌استرس میگرفتم همش میترسیدم اتفاقی برای بچم بیوفته ولی الان یخورده بهترم .سعی کن از آدمای انرژی منفی دوری کنی . حواس خودتو پرت کن .مثلا من یخورده با گوشی بازی میکردم حواسم پرت میشد بهتر میشدم .آهنگ شادم گوش بدی کمکت میکنه . توکل به خدارو هم فراموش نکن بگو خدا در هر ثانیه مواظب خودم و بچم هست

عزیزم از هورمون هاست می گم من معروف بودم به انرژی مثبتی ؛ انقدر ترس و انرژی منفی هجوم میاره شب ها که وحشت می کنم

عزیزم من هم انرمال شدم ؛ من حالا بیشتر راجع به سلامتی خودم ؛ همش فکرای عجیب غریب ( لخته خون / نخاع / … فکرای چرت و پرت ؛ استرس عجیب ) حالا من خیلی مثبت بودم مربی خودشناسی ام

سلام عزیزم، ی دوران موقتی و گذراست، منم همین حسای تو رو دارم، مخصوصا وقتی خورشید غروب میکنه، سعی کن تنها نمونی تو خونه، یکی پیشت باشه، خودتو مشغول نگه دار، دم و بازدم عمیق بکش، درکت میکنم

تا حدودی طبیعی هست عزیزم
منم همینطورم اما نه اینکه روز و شب استرس تمام وجودم رو بگیره
ریشه ی این استرس چیه به چه چیزی فک میکنی؟ جوابش رو پیدا کنی خودت بهتره عزیزدلم

نگران چی ای مثلا

من هنوز زایمان نکرده کلی استرس دارم

سوال های مرتبط