۴ پاسخ

من ی معتاد ب تمام معنام گوشی دستمه تلوزیون روشنه لنام هست همرو باهم هندل میکنم کارامم میبرم دوساعت میذارم خونه مامانم میام کارامو میکنم البته وقتی ک خیلی کار داشته باشم ن در حد ظرف جارو

حقیقتا وقتی اون سنی بود بیشتر وقت میکردم گوشی دست بگیرم. الان وقتایی که میخوابه فقط میدوام‌کار میکنم که بیدار شد بیشتر‌پیشش باشم. چون‌اوج اضطراب جداییشه. یه زمانایی رو‌میزارم خودش بازی کنه ولی در طول روز چندساعتی بازی داریم. تایم بازی حرکتی،لمسی،اشتراکی و کتاب داریم در طول روز

الان چون اضطراب جدایی دارن پسر من هرجایی ک من باشم هست حتی گاهی اوقات مجبور میشم با خودم ببرمش سرویس من بیشتر وقتا ک میخابه گوشیو نگا میکنم بقیه وقتام یا بازی میکنم باهاش یااینکه دارم آشپزی میکنم باهاش میاد آشپزخونه باهاش صحبت میکنم ظرفی چیزیم بی خطر باشه میدم دستش مشغول شه

از صبح باهاش درگیریم تا شب.
چهار دست و پا میره منم پشت سرش میدوم.
باهاش با توپ بازی می‌کنم چون خیلی دوست داره.
چیزای جدید مثل ظرف خلال دندون یا کیف مدارک یا جامدادی بهش بدی خودش ۱۰ دقیقه بازی میکنه.
کلا باهاش حرف میزنیم اصلا ساکت نمیتونیم.
در حالی که خوابه یا داره بازی میکنه غذا درست میکنم خونه رو تمیز میکنم.
بعضی وقتا همسرم کمک میکنه تا من یکم استراحت کنم.

سوال های مرتبط