سلام خوشگلا شبتون بخیر✨️

بالاخره امشب ما برگشتیم از شمال
تجربه سخت ولی خوبی بود

گندم بشدتتتت وابسته منه و اونجا ۹۰ درصد مواقع چسبیده ب من بود و بغل هیچکس نمیرفت و میگفت حتی هیچکس ب مامانم دست هم نزنه😂❤️

توی راه تایم طولانی تو ماشین نمیموند و خسته میشد و ماهم هی میزدیم کنار استراحت میکردیم بخاطر همین مسیر طولانی میشد و این یکم خسته کننده بود😶

شب اول ک رسیدیم ب شدت بیقراری وگریه میکرد ک حس کردم بخاطر جای جدیده و کوفتگی بدنش توی ماشین چون همش توی بغلم بود بهش یکم استا دادم و خوابید
روزای بعد کم کم بهتر شد

اولین تجربش با دریا و ماسه هم خیلی خوب بود اولش بدش میومد پاشو رو ماسه ها بزاره اما بعدش دگ نمیشد از اب بیاریش بیرون🥹😂🩷

غذا هم خیلی کم میخورد گاهیم اصلا نمیخورد تنقلات سالم براش برده بودم گاهی یکم از اونا میخورد منم سعی کردم توی غذا خوردنش زیاد ب خودم سخت نگیرم چون ب اندازه کافی اذیت بودم🫠

درکل با وجود سختیاش خیلیم خوش گذشت و لازم بود بنظرم😬

تجربمو گفتم ک اگ میخواین مسافرت برین نترسین کلی حالتون بهتر میشه و البته ک بچه با بچه فرق میکنه❤️

تصویر
۶ پاسخ

سلام خااانم ببخشید من چون شما اراکی بودین اومدم زیر پستتون ی، سوال کنم من غربالگریم مشکل داره😭گفتن باید برم پیش، دکتر مکتبی شما میدونی چ موقع ها هستش یا چطوری نوبت بگیرم لطفااا کمکم کنین

ماهم دو روزی شمال بودیم واقعا هوا خوب و خنک بود ولی من همش تن و بدنم میلرزید نکنه پرنسا مریض شه 😅 ولی بدیش همین دائم چسبیدنشون به ادمه نمیزارن اونجوری که باید خوش بگذره 😁

من ک بابچه سفر نرفتم تاالان ولی بچم عاشق بیرون رفتنههه ولی از ماشین متنفره 😂🌝بخاطر همین جای دوری نمیتونم برم

انشالله همیشه به سفر عزیزم خداروشکر که خوشگذشته

هوا سرد بود؟

ان شالله همیشه به خوشی و شادی سفر کنی .ممنون از اینکه با ما به اشتراک گذاشتی

سوال های مرتبط

مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۱ سالگی
تجربه سفر با دوقلوها
اصفهان_مشهد
میدونم خیلی دیره اما بذارید پای روزای سخت دوقلو داری

من سخت ترین مرحله سفرم مسیر بود چون قرار نبود هتل بریم و برنامه خونه بود پس برای مسیر تصمیم گرفتیم تایم خواب بچها یعنی شب راه بیفتیم خواب روز رو اون روز حذف کردیم و شب بعد شام راه افتادیم و طبق برنامه بچها توی ماشین خوابیدن البته تاثیر تشک بادی که عکسشو براتون گذاشتم خیییلی زیاد بود و عقب ماشین رو مثل یه تخت کرده بود که بچهارو روش راحت خوابوندم و خودم وسطشون نشستم و شیر دادم تاخوابیدن تا صبح همش شیشه ها اماده بودو به محض اولین تکون بهشون شیر میدادم و دوباره میخوابیدن یه کیف حاوی زیرانداز یه بار مصرف و دستکش و پوشک و دستمال مرطوب اماده کرده بودم که یکی بچها پی پی کرد و تمیز کردنش سختت بود و اصلا نمیموند رو زیرانداز تفر بعدی رو شستم و خیلی راحت بود. ازصبح تا ظهر ک برسیم با یه جعبه خوراکی و اسباب بازی سرگرمشون کردم و خوب بود توی مشهد مشکلم غذا دادن بود چون صندلی غذا نداشتم
هرچقدر مسیر رفت خوب بود تو مسیر برگشت ماشینمون خراب شد و یه یه ساعتی موندیم تو بیابون ک سخت بود
سوالی دارین بنویسین برام
مامان دُخت مرداد🌕 مامان دُخت مرداد🌕 ۱۵ ماهگی
کیا بچشون سرفه میکنه؟
نزدیک ب ۳ هفته بود بچم داشت خفه میشد از سرفه
حتی انقدر خوب نشد نشد نشد اخرسرم منم ازش گرفتم داشتم جون میدادم رسما. برو این دکتر اون دکتر فلان بیمارستان فلان قرص یخچالمون پر شده از انواع اقسام شربت کوفت زهرمار و...توی این ۳ هفته
اخرسر مامانم گفت بابا تو ک انقدر خرج کردی یبارم ببرش طب سنتی خیلی مقاومت کردم ک نرم اما شوهرمم با مامانم موافق بود بچمو بردم شاید باورتون نشه گفت ببرش زیر دوش اب ملایم رو ب گرم بعد بهش شیر و زردچوبه بده تا شب هم سرفه اش قطع میشه هم خلطی باقی نمیمونه...اوردم بردمش حموم و بعد این ترکیب دادم ب یکساعت نکشید نصف بیشتر خلطشو با اولین سرفه اورد بالا😐😐😐😐قشنگ حس کردم بچه راحت شد... دوساعت بعد دوباره دادم ک از شدت سرفه هاش خیلی کم شد تاالان ک اخرشب باز دادم و الان ۳ ساعت ک اصلا سرفه نکرده حتی خس خسم نمیکنه .... اصلا فک نمیکردم همش میگفتم اینهمه دارو میدیم قطع نمیشه شیر زردچوبه قطع میکنه اره حتما همش با مسخره میگفتم.
.
پ ن پ: باورم نمیشه منی ک جبهه داشتم ب طب سنتی و الان بچم با طب سنتی خوب شد...
دکترای الان شدن دوزاری همه سهمیه ایی نابلد اینهمه دکتر ببر اخرسرم طب سنتی خوب کنه بچتو.
. چیز خطرناکی نیست ...اما اگر شک دارید بچتون حالشون بد میشه ندید. طعمش شیر برنج طوریه...