تجربه سفر با دوقلوها
اصفهان_مشهد
میدونم خیلی دیره اما بذارید پای روزای سخت دوقلو داری

من سخت ترین مرحله سفرم مسیر بود چون قرار نبود هتل بریم و برنامه خونه بود پس برای مسیر تصمیم گرفتیم تایم خواب بچها یعنی شب راه بیفتیم خواب روز رو اون روز حذف کردیم و شب بعد شام راه افتادیم و طبق برنامه بچها توی ماشین خوابیدن البته تاثیر تشک بادی که عکسشو براتون گذاشتم خیییلی زیاد بود و عقب ماشین رو مثل یه تخت کرده بود که بچهارو روش راحت خوابوندم و خودم وسطشون نشستم و شیر دادم تاخوابیدن تا صبح همش شیشه ها اماده بودو به محض اولین تکون بهشون شیر میدادم و دوباره میخوابیدن یه کیف حاوی زیرانداز یه بار مصرف و دستکش و پوشک و دستمال مرطوب اماده کرده بودم که یکی بچها پی پی کرد و تمیز کردنش سختت بود و اصلا نمیموند رو زیرانداز تفر بعدی رو شستم و خیلی راحت بود. ازصبح تا ظهر ک برسیم با یه جعبه خوراکی و اسباب بازی سرگرمشون کردم و خوب بود توی مشهد مشکلم غذا دادن بود چون صندلی غذا نداشتم
هرچقدر مسیر رفت خوب بود تو مسیر برگشت ماشینمون خراب شد و یه یه ساعتی موندیم تو بیابون ک سخت بود
سوالی دارین بنویسین برام

تصویر
۸ پاسخ

سلام مامانای عزیز( گــروه )زدیم تو ایتــا و تمام مامان های گهــواره اونجا چت میکنن تمام سوالات شما رو مامان های باتجـربه جواب میدن بصورت علمی و منطقی و کنار هم خیلی چیزها برای رشد کودک یاد خواهیم گرفت و همچنین در مواقع سخت کنار شما خواهیم بود که به راحتی از این چالش ها عبور کنید منتظر شما هستیم کنار هم مشکلات کودک خودتون با یه مشاوره درست که حاصل تجـربه های صحیح که در زندگی مامان های باتجربه کسب شـده بسادگی حـل میشـه کافیـه خودت بخوای که کمکت کنیم
مشاوره دارویی/خواندن نتیجه آزمایش/ارتباط بامـامـا
😍 مطالب آموزنده هم میزاریم 😍

آیــدی ایتـا😍👇

@ninigap

وقتی سرچ کردید بعد روی قسمت عناوین بزنید تا اسم ایدی براتون مشخص بشــه خوش اومدین 😘

سلام مامانای عزیز( گــروه )زدیم تو ایتــا و تمام مامان های گهــواره اونجا چت میکنن تمام سوالات شما رو مامان های باتجـربه جواب میدن بصورت علمی و منطقی و کنار هم خیلی چیزها برای رشد کودک یاد خواهیم گرفت و همچنین در مواقع سخت کنار شما خواهیم بود که به راحتی از این چالش ها عبور کنید منتظر شما هستیم کنار هم مشکلات کودک خودتون با یه مشاوره درست که حاصل تجـربه های صحیح که در زندگی مامان های باتجربه کسب شـده بسادگی حـل میشـه کافیـه خودت بخوای که کمکت کنیم
مشاوره دارویی/خواندن نتیجه آزمایش/ارتباط بامـامـا
😍 مطالب آموزنده هم میزاریم 😍

آیــدی ایتـا😍👇

@ninigap

وقتی سرچ کردید بعد روی قسمت عناوین بزنید تا اسم ایدی براتون مشخص بشــه خوش اومدین 😘

ممنون عزیزاز تجربت.انشالله ک امام رضا همه روبطلبه.

گلم از کجا خریدین

دورت بگردم درخواست میدی داشته باشمت من درخواستام پر نمیتونم ببخشید گلم 🥰 ❤️

ممنون مهسا جون تجربت رو گفتی عزیزم...ماشینتون چی بوده؟

تو حرم نمیدوییدن؟کسی بهشون نمیخورد بیفتن یا خدای نکرده گم شن؟
جاشون عوض شده بود خوابشون تغییر نکرده بود؟مسیر تاحرم باکالسکه میرفتی؟

تشک رو از کجا و چه قیمت خریدی

سوال های مرتبط

مامان آمین و آوینا مامان آمین و آوینا ۱ سالگی
تجربه قطع شیر شب
خانم ها من دوقلوهام شبا از شیر خودم میخوردن روز ها هم عادت کرده بودن شیر خشک شاید یکبار میخوردن همش شیر منو مسخواستن.منم دیدم خیلی اذیتم و چیزس ازم نمونده و از طرفی شب ها ۴ یا ۵ بار هر کدوم بیدارمیشدن و دوتا میک میزدن و میخوابیدن. کلا سینه ام شب تا صبح دهنشون بود یه خواب راحت نداشتم.خلاصه تصمیم گرفتم شیر خودمو دیگه ندم .
اول روز ها شیرمو کم کم قطع کردم و بعدش شب بهشون ندادم.
شب اول برای خواب کلی گریه کردن و مجبور شدم شیر بدم. نا گفته نماند که سینه ام پر از شیر شده بود و خودمم از خدام بود.
ولی دیگه شب تا صبح هر دفعه بیدار شدن یا بهشون با لیوان آب دادیم یا رو پا و تو بعل و آهنگ و کلیپو .... گداشتیم که بخوابن.
سه شب واقعا سخت بود و میشد گفت اصلا خواب نداشتیم ولی از شب سوم کم گم بچه ها بهتر شدن. ولی تا دوهفته مدام گریه میکردن.دو روز اول هم اصلا شیر خشک نخوردن و بهانه گیری زیادی داشتن.ولی رفته رفته یاد گرفتن که باید شیر خشک بخورن. کنارش شیر پاکتی نی دار و شیر تو لیوان هم شروع کردم.که بعد از چند ماه بتونم شیر خشک هم بگیرم.
ولی از خودمم بگم که یک هفته دوران سختی گدروندم.سینه ام پر از شیر شده بود.چند بار شیرشو تا یه حدی دوشیدم مخصوصا زیر دوش آب گرم تا یکم سبک بشه ولی روز دو یا سوم بود خیلی حالم بد شد اصلا انگاری تب کرده بودم استامینوفن خودم و خوابیدم. ولی بعد از اون خیلی بهتر شدم.
کلا باید بذارید سینه مر از شیر بشه جوری که تحملش سخت بشه براتون . بعد ازش بدوشید.چند بار این دوشیدنو در طول هفته انجام بدید دیگه یهو میبینید سینه اتون شل شده و تموم.
مامان کنجد مامان کنجد ۱۶ ماهگی
بچه ها امشب دخترم رو بردم دریا تقریبا میشه گفت اولین بار بود که بردم اینجوری بازی کنه
البته به قصد ساحل نرفته بودیم رفتیم پارک دیگه یهویی شد رفتیم کنار اب و رفت توی آب
لنا به حددددی ذوق کرده بود که نگو و نپرس هیجان زده بود قشنگ میخندید و میدوید و بازی میکرد هی میومد تو ساحل هی میدوییییید سمت اب کمرم شکست بخدا انقد گرفتمش
البته تمام لباساش خیس و شنی بود و پوشکش و منم به قصد ساحل نرفته بودم وسایل باهام نبود
همینطور لباسای خودمم خیس و پر از شن بودن
دیگه لباسای لنا رو در اوردم یه شلنگ اب بود یه کم بدنشو شستم شال خودمو پیچیدم دورش و اومدیم خونه مستقیم بردمش حمام
گریه کرد برای همون شال با شال رفت تو حموم و خلاصه شال هم خیس خیس
اومدیم بیرون هیچ جوره راضی نمیشد شال رو بده و پوشک و لباسش رو بپوشه خلاصه خیلی خیلی گریه کرد و یه کم شیر و سوپ بهش دادم و خوابید

خیلی تو فکرشم الان به نظرتون دریا رفتن مناسبش هست یا هنوز زوده؟
اونایی که میبرین دریا بگین چه وسایلی برمیدارین