۶ پاسخ

اگه بازم سوالی داشتی بگوعزیزم

عزیزم برای من اینجوری بود که دخترم زودتربدنیااومدوقتی رفتم بیمارستان بستری شدم بعد برام سوندگذاشتن که حس سوزش خیلی کم داشت بعدبردن اتاق عمل واونجاواسم بی حسی ازکمرزدن اصلا چیزی نفهمیدم بعدکم کم پاهام بی حس شده پرده کشیدن جلوصورنم ازم پرسیدن هی حالت خوبه منم ازاسترس تهوع گرفته بودم گفتم تهوع دارم سرگیجه دارم برام خواب مصنوعی زدن ازهمون ماسک های اکسیژن گذاشتن یه حس خیلیییی عالی داشت اون خواب مصنوعی بعدبچم بدنیااومدقسنگ صداشوشنیدم گفتم سالمه گفت صبرکن الان دکترکودکانمون میاددکتراومدبچمودید گفت سالمه عمل تموم شدمنوجالجاکردن روتخت دیگه بردن ریکاوری بیست دقیقه اونجا بودم دخترمن آوردن بهم آموزش دادچجوری شیربدم بهش برخورده بچم شیرخوردبعدبچمودادن بغلم بتهوون جوری که روتختخوابیده بودم اومدیم بالابعدخانوادم پست در آسانسور بودن منواوردن ازاسانسوربیرون منودیدن بچمم بغلم بوددیدن بعدپرستار اومدبچموبردلباس تنش کنم وقدووزن بگیرن منم بردن توبخش تواتاق خوابوندن خانوادم اومدن نیم ساعت پیشم بودن بعدرفتن دیگه فقط مامانم پیشم بود

برا من همونجا تو اتاق عمل از کمر بی حس کردن بعد دکترم اومد سزارین

تاریخی ک نامه بستری داده میری بیمارستان نامتو میگیرن کارای بستری تو انجام میدن بعد مدارکتو میگیرنو با دستگاه صدای قلب بچه رو گوش میدن بعد سوند برات میزارن بعدم سرم و بعدش نوبتی میبرن برا عمل ک کلا ۱۵ دقیقه طول نمیکشه

امپول بی حسی رواتاق عمل میزنن

میبرن اتاق عمل دیگ
بیهوشی باشب بیهوش میکنن
اما من سر بودم کمر ب پایین بعد رفتم ریکاوری بعدم بخش زنان و اومدن پیشم

سوال های مرتبط