۳ پاسخ

ببین دیروز من بچه رو سپردم شوهرم رفتم تو مطبخ ناهار درست کنم بچه اومده تو اشپزخونه در کابینت کشویی رو باز کرد من قبلش پیششون بودم شوهرمم از دور نگا میکرد
ب پسرم میگفتم بیا بریم پیش مامان
خلاصه ک من رفتم مطبخ بچه دستش موند لا کابینت اینقد گریه کرد ک‌نگو
بعد شوهرم میگه تو‌گفتی بیا پیش من فک کردم حواست هس دیگه
جلو چشمش بودا
دلم میخولست سرمو بکوبم ب دیوار یکبار نشد این مرد اشتباهشو قبول کنه ولی چون حوصله بحث نداشتم هیچی نگفتم
ولی اگه من مقصر میشدم دهنمو سرویس میکرد از غر زدن

صد در صد شوهر

بی شک باباش

سوال های مرتبط

مامان عسلی(ماهلین) مامان عسلی(ماهلین) ۱۰ ماهگی