منم مثل شمام الان ک استراحت مطلقم سر نمیزنن... شوهرمم بهم غر میزنه که چرا خانوادت بفکرت نیستن... بابای من تازه 3ماهه فوت شده برا کارای بستن حساباشو انحصار وراثت عجله دارن ک همه چیو بزنن ب اسم مامانم😐 امروز خواهرم زنگ زده ک حساب بانک صادرات بده گفتم کارتش و گم کردم گفت بالاخره باید بری بانک😐من چند ماهه گوشه خونه م دکتر به زور میرم
یعنی چی پریسا کجا بری؟؟؟خب خونه خودت ،کسی هم نبود یه هفته پرستار بگیر
چقدر شبیه منی شما. کارام پیش نمیره. نمیدونم چقدر وقت دیگه زایمانمه. ذوقی ندارم چون خونه زندگی مرتبی ندارم. عین اواره ها میرم خونه مامانم. اوضاع اوکی نبوده حتی نتونستم تو یخچالیامم بخرم. تو بارداریمم که همش پر استرس بودم. خیلی حالم بده
انگار این گریه ها طبیعیه.منم اینروزا با کوچکترین چیزا میزنم زیر گریه.خیلی دل نازک شدم.اما از بابت زایمان و بعدش و....نه.بیشتر برای اون شوق دارم
بهترین کار همینه توکلت به خدا باشه ان شاالله خیره
ولی آدم خونه خودش راحت تره من الان نزدیک ۱ ماه و نیمه رنگ خونمو نديدم اعصابم خورده دیگه خسته شدم
بدی ماجرا میدونی کجاست؟اینکه به جای مادرت یا خواهرت ک باید بیمارستان برات بیان و بعدم بیان خونه ازت مراقبت کنن مجبور بشی به خواهر شوهرت بگی بیاد با اینکه ازش خجالت میکشی.تمام زحمت بیمارستان و بچه اول منو خواهرشوهرم کشید
از کسی هم انتظار ندارم نه مادرشوهرم زرنگی داره نه مامان خودم راضی به زحمت هیچ کدومشون هم نیستم مابقی فامیل نزدیک هم نمیخام منت به سرم بزارن
اصلا ناراحت نشو من با این که سزارینم خودم از خودم وبچم مراقبت میکنم بخدا بعد از برداشتن بخیه خودم به همه کارام میرسم
اصلا به این چیزا فکر نکن من هم استرس داشتم زمانی که خواستم برم اتاق عمل شره گریه بودم تو اتاق عمل تمام دکترا و پرسنل دورم رو گرفته بودن خلاصه از استرس زیاد نزدیک بود بمیرم حالم خیلی بود شد بعد از زایمان طوری که بهم خون تزریق کردن و خونم رقیق شده بود اکسیژن زدن و فشارم رفت بالا خلاصه همه چی قاطی شد تمام پرسنل دورم بودن پزشکم مطبش نزدیک بيمارستان بود چند بار اومد بهم سر زد و مرتب با بيمارستان تماس میگرفت اجازه نداد نه صحبت کنم نه چیزی بخورم و نه از سرجام بلند شم تا یک روز بعد از زایمانم خلاصه به قول مادرم میگه خدا بهمون برت گردوند مبخوام بگمت از استرس الکی این بلاها سرم اومد از من بهتون نصیحت استرس نداشته باشید
اینکه مادر داشته باشی و با نداشتن فرقی نداشته باشه این بده
بمون خونه خودت . یه پرستار خوب بگیر بیاد کاراتو کنه چند روز . شوهرتم باید بیشتر بمونه خونه مواظبت باشه
من همش باز غم دخترمو دارم بدون من تنها چیکارمیکنه
چجوری شب اول بدون من بخوابه😭
منم هیی تصور میکنم میگمخدایا بچه رو سالم ینی میدن بغلم بعد گریممگیره🫠😢
سلام عزیزم خوبی
عزیزم خداروشکر خوشحال باش روز های سخت گذروندی
الان من کلا نگران زایمان زودرس هستم ۳و۴ روزه زیر دلم تیر میکشه جای بند شورتم درد میکنه گوشت دلم درد میکنه سرکلاژ و پساری هم دارم الان آرزوم بود جای شما باشم
چقدر مثل همیم 🥲
عزیزم قصه نخور اولا خدا خودش کمکت میکنه برا زایمان بعدش من مامانم هست بخدا بچع اولمم هست خودم دوس ندارم برم میگم مامان نمیشه نیام پیشت خونه خودم بمونم دعوام میکنه میگه ن باید بیای ناراحت چی گلم زودی میگذره شوهرت کمکت میکنه
عزیزم خداخودش داده خودشم روزهای خوبی واسشون چیده ناراحتی نداره که خداروشکر خودتو تااینجا بانی نی رسونده به فکر بعدشم هستش
سلام عزیزم چند تا کار میگم اگه انجام بدی خیلی برات خوب میشه :)
نماز بخون با خدا حرف بزن
روضه گوش بده خصوصااااا روضه حضرت زهرا:) چون ایشون هم موقع شهادتشون باردار بودن ، خانم هستن و هم جنس مونم هستن ، و مادری میکنن برا کل دنیا :)
با امام زمان هم میتونی حرف بزنی :) هم نامه میتونی بنویسی هم همینجوری بشینی حرف بزنی خیلی آرومت میکنه
چراگلم مگه همه مابعداززایمان قراره جایی بریم بایدخونه خودت بمونی که راحت ترباشی نهایتش مامانی خواهری کسی هم بیادچندروزازت مراقبت میکنه خودت دیگه بایدبه همه چیزعادت کنی
درکت میکنم عزیزم منم وقتی به بعدش فکر میکنم غصه ام میگیره به اینکه کجا قراره برم کی ازم مراقبت کنه حتی الانم با دیدن تاپیکت چشمام اشکی شد
اخی
یعنی چی کجا بری ؟
منم همینم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.