تجربه واکسن 18 ماهگی
یک هفته قبلش شروع کردم هر روز و شب قصه واکسن زدن تعریف کردم و بچه ها با دقت گوش میکردن هی میگفتم واکسن خیلی خوبه بزنیم بیماری ها ازمون دور میشه و …
روزی که رفتیم واکسن بزنیم صبح بیدار شدن گفتم میخوایم بریم واکسن بزنیم ذوقم داشتن😅🥺خلاصه رفتیم تا لحظه اخر من هی داشتم قصه تعریف میکردم
فربد اول واکسن زد و خیییلی راحت کمترین گریه رو کرد بعد رایبد
رایبد یکم بیشتر گریه کرد ولی بازم اوکی بود
اومدیم خونه مامانم بکم بازی بدو بدو کردن بعد خوابیدن عصر که بیدار شدن فربد پا شد راه میرفت ولی لنگ میزد ولی رایبد نمیتونست پاشه پاش درد میکرد تا تکونش میداد گریه میکرد تبم میکردن که با استامینوفن کنترل میشد تا فردا عصرش رایبد نتونست راه بره پاش درد میکرد دیگه براش خوراکی خریدیم و کسایی که دوست داشت اومدن از ذوقش یواش بلند شد راه رفت و تموم
سخت هست ولی نه اونقدی که میگن🤭
ازین سخت تر ها تو بچه داری دیدیم روزایی که ویروس گرفتن و خودمون مریض بودیم و چند روزم طول کشیده و نمیدونستی کی خوب میشی
خداروشکر این واکسنا هست از مریضی های جدی جلوگیری میکنه

۵ پاسخ

خداروشکر ما هم ماه دیگه باید ببرم بزنه ایشالله که واسه ما هم راحت بگذره

الحمدلله که تموم شد
منم یکشنبه زدم
خدارو شکر اذیت نشد دخترم.
ولی برام خیلی جالب بود که در مورد واکسن زدن براشون صحبت کردی
من با خودم فکر میکنم بچه ها متوجه نمیشن
واسه همین اصلا این جوری باهاشون حرف نمیزنم

خداروشکر این مرحله هم به سلامتی براتون گذشت
عزیزم توی ۱۸ ماهگی تب و درد واکسن با همین قطره استامینوفن قابل کنترل بود؟
چون شنیدم بعضی مامانای گهواره میگن دیگه قطره تو این سن اثر نداشته برای بچه شربت دادن

عزیزم به نظرت دست تنها میشه دوتاشونو مدیریت کرد یا باید کمکی داشت؟

بچه داری هر روزش ی چالشه سلامت باشن الهی چ اسم های قشنگی هم دارن نامدار باشن الهی

سوال های مرتبط

مامان دلسا مامان دلسا ۱ سالگی
تجربه واکسن 18 ماهگی دلسا؛

به گفته بهداشت واکسن 18 ماهگی یه واکسن سنگینی هست. البته واکنش هر بدن نسبت به واکسن برای هرشخص متفاوته.😑
اول قد و وزن دلسا رو گرفتن
یه قطره خوراکی دهن دلسا ریختن بعد یه واکسن به پا زدن دوباره یه واکسن به دستش زدن.😣

👩🏻‍⚕️مراقبت بعد از واکسن به گفته بهداشت :
واکسن دست مثل واکسن یکسالگیه نیاز به مراقبت خاصی نداره.
اما برای پا روز اول استفاده از کمپرس سرد و دادن هر 4 ساعت یکبار استامینوفن دو برابر وزن.
روز دوم استفاده از کمپرس گرم و دادن هر 6 ساعت یکبار استامینوفن دو برابر وزن.

واکنش دلسا به واکسن:
دلسا خیلی گریه کرد البته چند دقیقه کوتاه😭
از شب تبش شروع شد البته بعد از واکسن شروع کردم به دادن استامينوفن و استفاده از کمپرس سرد 🥵
تازه از همون روز پاش سنگین شده بود و درد میکرد نمیتونست راه بره اذیت می‌شد بخاطر همین گریه میکرد ولی سعی می‌کردم حواسشو پرت کنم یادش بره🤗
روز دوم هم تب داشت استامينوفن میدادم و از کمپرس گرم استفاده می‌کردم و از ظهر روز دوم
کم کم راه رفت و بهتر شد ولی بهونه گیر شده🤭🥰
مامان امیرماهان🌙 مامان امیرماهان🌙 ۱ سالگی
مامانای عزیز
میخواستم تجربه خودم و پسرمو از واکسن هجده ماهگی بگم
انقدر که طرافیانم و مامانای گهواره میگفتن واکسن هجده ماهگی خیلی سخته بچه نمیتونه راه بره بی اشتها میشه و.....
وقتی واکسن پسرمو زدم یه دونه پای چپ زد یه دونه دست راست و چند قطره خوراکی
تا بیست چهارساعت فقط بهش استامینوفن دادم نمیذاشتم تب کنه هر چهار ساعت میدادم که دوبار آخر رو هر شش ساعت دادم
یک روز فقط نتونست راه بره و گریه کرد
روز بعد دستشو گرفتم وگفتم راه بریم آروم بلندشد یکم ترسید گفتم میخوام برم دستشویی نمیای کامل بلند شد دستشو گرفتم و گفتم تا تای بریم گفت باشه
بعدش گفتم صبحونه بخوریم گفت گذا یعنی (غذا)
که دستاشو گرفتم راهش بردم
دیگه خودش شروع کرد به راه رفتن
بنظرم راه برن خیلی بهتره فعالیت میکنن و واکسن پخش میشه
به من میگفتن نباید راه بره ولی من کار خودمو کردم که پسرم خودش بلند شد به راه رفتن و بازی کردن که یادش رفت فقط میخورد جایی میگفت درد یا یه وقتایی موقع بلند شدن اذیت می‌شد
من کمپرس سرد و گرم نداشتم چون پسرم اصلا نمیذاره هرموقع واکسن هم زدیم نذاشتم
انقدر که میگفتن سخته استرس داشتم اینطوری نبود بنظرم خوب بود
خداروشکر این مرحله رو هم گذروندیم
مامان نورا خانم مامان نورا خانم ۱ سالگی
تجربه واکسن۱۸ماهگی
دیروز ساعت ۹:۳۰بود رفتم مرکز بهداشت و واکسن نورا رو زدم واکسن که زدم همونجا بهش استامینوفن دادم باهم پیاده رفتیم براش بستنی خریدم و آبنبات چوبی.نزدیک به چهل دقیقه پیاده روی کردیم باهم رفتیم خونه تا ساعت یک بازی کردی بعد نورا خواب رفت چهل دقیقه ای خواب بود وقتی بیدارشد شروع کرد گریه کردن تمیتونست راه بره خیلی گریه میکرد که من ترسیدم و اومدم پیام گذاشتم و سوال پرسیدم که تا کی این درد ادامه داره و.....
حدودا ساعاتای سه یا چهار بود دیدم یهو بلندشد راه افتاد اولش یکم گریه کرد اما راه افتاد و شروع کرد با بچه خواهر بازی کردن شب هم یه سر بردمش خانه بازی اونجا هم بازی کرد ساعتی نه ونیم شب یهو تبش رفت بالا که با شیاف کنترل کردن هر چهار ساعت یکبار پارکید دادمش فقط یبار بروفن و شیافش کردم امروز دیگه قشنگ داره بدی می‌کنه مثل روزای دیگه الان ۲۶ساعت از واکسنش گذشته و هیچ بهونه گیری یا دردی ندارن فقط یکم بدنش داغه ن خیلی زیاد