۵ پاسخ

میفهمم چه شرایط سختیه
دقیقا منم چند وقته بی‌خوابی شدید دارم. پرده گوشمم عفونت کرده شدیدا درد میکنه. اذیت‌های بچه از یک طرف. چشم درد از یک طرف خونه و زندگی هم از یک طرف😢

الهی زودتر بابات شفا پیدا کنه عزیزم..کاش نزدیک بودیم کمک میکردیم بهت
من بابام بیمارستان بود درکت میکنم خیلی سخته کمکی میخاد وگرنه ادم از پا درمیاد
ماهم هیشکیو کمکی نداشتیم منو شوهرم بودیم با مامانم
شوهرم بنده خدا ک سرکار میرف از خستگی نا نداشت ک بخاد بمونه با این حال تاجایی میشد تنهامون نمیذاشت اما خب منو مامانم خیلی سختی کشیدیم هرروزمون شده بود گریه تو محوطه بیمارستان درکت میکنم خیلی سخته امام رضا رو ب رئوفیش قسم میدم زودتر نجات پیدا کنید ازونجا

چی میشد اصفهان بودی نزدیکم بودی کمکت میکردم عزیزم

امشب تخم مرغ شیب زمینی اب پز بخورید
بچتم بسپار ب شوهرت بخواب

انشالله خدا به باباتون سلامتی بده و زودتر مرخص بشه بیاد خونه

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو😊 مامان فندق کوچولو😊 ۱۵ ماهگی
تجربه ی من از مسافرت با بچه کوچیگ🙂
این دومین مسافرتی بود ک با بچم میرفتم سری اول ۸ماهه بود راحت بود ولی الان واقعاااا پدرمو در اورد من هیچی از مسافرت نفهمیدم ن از زیارتم چیزی فهمیدم ن درست تونستیم جاهای تفریحی بریم بخاطر بچم فقط ی چالیدر رفتیم ک اونم انققققد پسرم ادیت کرد گریه کرد برگشتیم . داخل رستوران هتل بچم انقققد اذیت میکرد ک ما نوبتی غذا میخوردیم یکی بچه رو نگه میداشت پسرم میخواست فقط بره واسه خودش داخل حرم انقد جیغ میزد ک بغلش نکنم همه خادم ها میگفتن خدا ب دادت برسه هیچیییی از زیارت نفهمیدم🥺 ۳بار کلا رفتیم حرم من ۲بار تونستم زیارت کنم با اینکه شوهرمم خیلی بغل میکرد بچه رو ولی جفتمون خستهههه و کمر درد گرفتیم اشتباهمون این بود ک کالسکه نبرده بودیم😑
خلاصه ک دیشبم رفتیم ی جا غذا جوجه و کباب کوبیده گرفتیم یارو خیر ندیده گفت گوشت گوسفندو گوسالس دادم ب پسر بزرگم مسموم شد دیشب بدترییین شب بود برام😞 الانم تو راه برگشت خونه ایم له و داغون از بی خوابی دارم میمیرم فقط دلم میخواد بخوابم ی دل سیر😅
واقعاا با بچه کوچیک اصلا مسافرت نرید هیچ کجااا راحتر از خونه خود ادم نمیشه