انشالله واقعا منم خیلی درگیر زردی بودم دخترم دستگاه نمبمونذ چشم یندشو باز میکرد خیلی سخت کلا مراحل بچع داری سخت و شیرین وقتی که میخابن ادم میخاد دوبارع بیدارشون کنه😂
پسر منم تو بیمارستان یه شب تو دستگاه بود دوبار ازش خون گرفتن پشت دستهاش کبود شده بوددلم براش کباب میشد تا صبح گریه میکردم براش واقعاً خیلی سخته😭😭
زردی پسر منم رو ۱۵بودش شوهرم به هیچ وج راضی نشدبستری کنیم خیلی داغون بودم گفتم توروخدابیابستری شه خطرناکه گفتش بچ روبزارم اینجا ک سوراخ سوراخش کنن هیچی دیگه اوردیم خونه مامانم با شیر گاومیش شست چندبار بعدشم چندقطره انار تودهنش ریختیم بردمش دوباره واس زردی گفتش رو پنج خداروشکر اومد بایین
منم این حس و تجربه کردم واقعا سخته اصلا اسم بیمارستان بده چه برسه بچه رو بزارن دستگاه من همش از توی دانشگاه نگاش میکردم و اشکام میریخت ولی خداروشکر گذشت اون روزا ایشالله روزای خوبی بیاد که همه اون ناراحتی ها رو فراموش کنیم
بچهی من بخاطر زردی چهار روز بستری بود اما به نظرم زردی از کولیک و رفلاکس و الرژی راحتتر بود
الهی آمین 🤲🤲
من سر بچه اولم اذیت شدم
ولی سر دومی حجامت پشت گوش انجام دادم اصلا زیر دستگاه نرفت با اینکه زردیش ۱۵ بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.