دخترمو دو روز پیش بردم آرایشگاه موهاشو کوتاه کنم اینقدر جیغ و گریه کرد خانم ارایشگر هم بی اعصاب بود مثل خودم😬 با کلی غر و پر گفت وای من حوصلشو ندارم دختر همسایشون اورد پیش بند بست بهش که مثلا دخترم ببینه ولی بیفایده بود و بچم سفت چسبیده بهم و گفت نمیخوام موهامو کوتاه کنی .. 🫩😒الکی کرایه اسنپ دادم رفتیم و برگشتیم ظهر هم بود نمیشد لا اقل ببرمش پارک دلم نسوزه ... عصبی شدم دختر طفلی منو میدید میترسید نگام کرد زیرچشمی و مظلومانه.. دیگه خودمو نگه داشتم بغلش کردم گفتم نترس مامان خودم واست کوتاه کنم دیدم دوباره گفت نه نمیخوام گفتم چشم.. اصلا دخترم دوس نداره موهاش کوتاه بشن همینطوری خوبه قشنگه اونم خندید و خلاصه بیخیال شدم(بچم چهارتا شوید مو داره ها کم پشت هست میخواستم کوتاهه کوتاه کنم تا رشدشون خوب بشه) امروز ظهر رفت‌خونه مادرشوهر شب باباش اوردش دیدم مامان جونش جلو موهاشو کوتاه کرده😐
بغض کردم 🥹 چرا این بچه نذاشت من کوتاه کنم 😫

۶ پاسخ

از اون آرایشگره حس بد بهش منتقل شده برای همون مقاومت می‌کرده.اگ‌ سعی میکرد اول باهاش دوست بشه اعتمادشو‌جلب کنه بچه گریه نمی‌کرد.همون بهترکه پاشدین.وگرنه که اینجوری فقط ی خاطره بد براش میموند

دختر منم دوس نداشت ولی تو همون داشت عروسکش رو آب بازی می داد من سریع زدم اندازه ۴ انگشت

اگه میخای موهاش پر شه.کوتاه کردن با قیچی فایده نداره..ببر آرایشگاه مردونه ماشین بزنه.اگه کچله کچل دوست نداری شماره بالاتر بزن.من شماره شش زدم برای بچم.خداروشکر الان موهاش پر شده. و ضخیم تر شده...اگه همسرت بلده ماشین کنه بده همسرت بزنه

وا به مادر شوهرت چه

عزیزم شاید دلش نمیخواد خب ببری برنامه کودک بزار پاستیلی چیزی ک دوس داره براش میخریدی
اینکه تا حالا تو همچین محیطی نیومده معلومه میترسه

احتمالا مادرشوهرت نگفته میخواد بزنه یهو اومده بچه سورپرایز شده و ساکت مونده.
شایدم گریه کرده اونا به روی خودشون نیاوردن

سوال های مرتبط