عادیه این حسا نگران نباش الکی
عزیزمنگران نباش اینطوری فکرای بدم نکن
بارداری همینه
خب هنوز بچه رو که ندیدی حسی داشته باشی
حتی ممکنه یک ماه اولم که به دنیا میاد هنوز حس مادری نداشته باشی
به مرور که بغلش بگیری شیرش بدی نگاش کنی باهاش بازی کنی
روز و شباتو باهاش بگذرونی کم کم عاشقش میشی دیگه نمیتونی چشم ازش برداری🥰
منم دقیقااا همینطور بودم
موقع بارداری که اصلااا حسی به دخترم نداشتم
بعد به دنیا اومدنشم یکی دوماه اول حس میکردم زیاد دوسش ندارم و عذاب وجدان میگرفتم
اما هرچی که گذشت بیشتر و بیشتر عاشقش شدم
به همسرم اون موقع ها میگفتم انکار هر روز که میاد از دیروز ده برابر بیشتر دوسش دارم
تا الان که دیگه جونمو براش میدم❤️
خیلی عادیه من تو اتاق عمل بچه رو برداشتن گریه کرد بازم باورم نمیشد مال منه
خیلییی عادیه ماهم اینطوری بودیم بچه ب دنیا میاد میشه جووونت
عزیزم عادیه این حس منم گاهی اینجوری میشم گاهی هم برعکس ولی ب قول تو خدارو بابتش شکر میکنم ۶ سال منتظر بودم الانم فقط کافیه تکون خوردنشو حس کنیم فاطمه اون وقته که دیگه باور میکنیم
کاملا عادیه تکوناشو که کامل حس کنی حست شروع میشه
عادیه بابا
حتی روزای اول تولد هم تا خودتو پیدا کنی ممکنه از مادری کردن لذت نبری
خب طبیعیه بعد چندسال انتظار 🫠
طبیعیه از بس انتظار کشیدی باورت نمیشه تو شوکی منم بیبی مثبت شده انگار باورم نمیشه خخ هنوز نرفتم آزمایش
خیلی عادیه منم بعد از چندین سقط و چندسال انتظار بود
اصلا باورم نمیشد
ذوق خاصی نداشتم
همشم فکرمیکردم میان میبرنش الان. یعنی حس مالکیت نداشتم
بچه بعد به دنیا اومدن میفهمی چه عسلیه با کوچکترین اداها دلت براش ضعف میکنه.
عزیزم اصلا به خودت عذاب وجدان نده
من شخصا برای بچه ی اولم حتی تا چند وقت بعد از به دنیا اومدنش هم بهش حس خاصی نداشتم بیشتر اینگار مالکش بودم مثل یه وسیله ی شخصی که فقط مال خودمه میدیدمش
الان میمیرم براش
من یدختر دارم ک راه نمیره ۸ سالشه هر روز ارزو میکنم ک راه بره یعنی کلافه و دیونه شدم ۸ سال فقط ی ارزو گریه زاری هزارتا درد دیگه تا یروز ک مبلو گرفت پا شد دستشو گرفتم یکم راه رفت ی لحظه با خودم گفتم همین بود راه رفتنش دیگه عادی شد اون ذوقی رو ک ت کفش بودم نداشتم و این حس شما هم طبیعی هست همه همیطورن وقتی ب ارزوشون برسن همچین حسی دارن
ببین من از تو بدتر بودم باز تو قربون صدقشم میری والا من هیچ حرف نمیزدم باهاش مسخرم میومد چ برسه قربون صدقه ، حتی گذاشتنش تو بغلمم اصلااااا حسی نداشتم ،جدی میگماااا
فردای زایمان بستری شد بخاطر زردی و کم ابی شدید بدن چند روز ، وای اونحا سرم میزدن من خودمو گشتم صدای گریش میومد تازه فهمیدم ک عه من چقد این جوجه دوست دارم
الان با شوهرم میشینیم باهاش از دل و جون حرف میزنیم قربون صدقش میریم یک لحظه میره خونه مادرشوهرم من خفه میشم ، ببین شوهر من صبا صدبار اداره میپیچونه میاد پیش پسرم بوسش میکنه ی دل سیر بغلش میکنه و میره شاید توی تایم اداری بخدا ۵/۶ بار بیاد
اینارو گفتم بدونی هممون همینیم ، ربطی نداره ک مادر خوبی باشیم یا ن ، ولی قطعا مادرخوبی هستی ک خدا لایق دونسته طعم مادر شدن بکشی
عزیزم عادیه من حتی روزای اول ک دخترم دنیا اومده بود میگفتم پس چرا اون حسی کبقیه ازش حرف میزنن تو وجود من نیس ؟
همش احساس بد داشتم ب خودم کم کم کگذشت وجودشو درک کردم عاشقش شدم
من خودم بچه میخواستم و همسرم نمیخواست میگفت داریم دوتایی عشق میکنیم چرا باید بچه بیاریم بهش گفتم من بدون بچه این زندگیو نمیخوام الان که باردارم حسی بهش ندارم دوست دارم براش وسیله میخرما دکترمو سر وقت میرم حتی زمانی که لک دیدم با گریه رفتم بیمارستان و نذر میکردم من برم دکتر بهم بگن سالمه ولی یجوری ام اول اینکه روم نمیشه باهاش حرف بزنم دوم اینکه شوهرم میگه شکمتو ببینم بدم میاد ولی خیلی دوستش دارم بیشتر به بعدش فکر میکنم نه حالا که هست و تو دلمه
منم اینجوریم هیچ حسی ندارم فقط با تهوع شدید میدونم حامله ام میگن وقتی بچه ب دنیا اومد مهرش به دلت میشینه
بذا هفته های بالا تر لگد میزنه،جون میگیری با هر لگدش،بدنیا ک بیاد دلت برا لگد زدناش تنگ میشه و کل زندگیتون میشه اون بچه
من دخترم۲ سالش بود پسرم ت شکمم بود،همش میگفتم بیاد نمیتونم دوسش داشته باشم،فقط دخترمو دوس دارم،بعده ب دنیا اومدنش انگار وجودم دوتیکه شد یه تیکه پسرم یه تیکه دخترم
عزیزم تکون ک بخوره اصلا از این رو ب اون رو میشی..منم مث تو بودم
نه عزیزم طبیعی من بارداریم ناخواسته بود .قبل از بارداری عاشق بچه بودم شوهرم میگفت زوده
بعد دیگه ناخواسته زد باردار شدم بعد همسرم خوشحال بود با اینکه میگفت زوده و بجه نمیخواست ولی گفت خواست خداست و خوشحال بود اول دو تامون تو شوک بودیم
من روزی که رفتم جواب آزمایش گرفتم فهمیدم باردارم تا خوده خونه گریه کردم گفتم نمیخوام .با اینکه خودم دوس داشتم ولی یه حس بدی داشتم فکر میکردم شوهرم نمیخوادش.بعدش حالت تهوع هام شروع شد بعد کلا از بارداری زده شدم و هروز به خودم فش میدادم .ولی خداشاهده وقتی رفتم تو ۲۰ هفته حالت تهوع قطع شد انگار حال روحیم بهتر شد
بع.د دیگه استرسم کم شد بعد حرکت هاش شروع شد و دیگه کم کم عاشقش شدن خجالت میکشیدم باهاش حرف بزنم ولییسر دستم به شکمم بود نازش میکردم الان پسرم ناز نازی و لوسه
طبیعیه ک
برووو سیسمونی فروشی لباسارو ببین دلت حالی ب حالی میشههه😍😍
شاید، منم برا بچه اولم همین طوری بودم. وقتی به دنیا اومد هم زیاد ذوق نکردم. یکم که بزرگتر میشه وقتی برا اولین بار میخنده انقد ذوق میکنی الان که عکسو فیلمای کوچیکیشو میبینم انقد ذوق میکنم. فقط ما چونکه ناخواسته بود شاید این حسو داشتیم. انشاالله زودتر اون حس عشق به فرزند رو بچشی
نه عزیزم چه ربطی داره
کم کم که جلو بری هی علاقه بوجود میاد.
هنوز چون علامت خاصی نداره باور نکردنیه
بعدا میاد هر مرحله که جلوتر میره شیرین کاری میکنه بیشتر عاشقش میشین
تو چقدر منی🥺منم دقیقا همین بودم الان سه چهار روزه ک دارم تکوناشو حس میکنم حسم داره تغییر میکنه🥰
منم اینجوریم ذوق دارم براش ولی حسم زیاد نیست
هروقت تکون خورد دلت برات غش و ضعف میره و عاشقش میشی نترس
اره بابا تازه خیلی وقتا هم ممکنه اصلا یادتت بره بارداری
خییییلی حست طبیعیه تجربه ثابت کرده اینجور ادما هزار برابر عاشق بچشون میشن نگران نباش اصلا
سلام من خیلی بدتر از شما بودم
به این دلیل که هنوز بچه نمیخواستم ترس داشتم ولی از وقتی تکون هاشو حس کردم وقتی یک روز حالم بد شد و حس کردم کاریش شده فهمیدم چه قدر دوسش دارم
وقتی رفتم واسش وسیله بخرم حس کردم خیلی دوسش دارم
من هنوزم باهاش خیلی حرف نمیزنم ولی میدونم که خیلی دوسش دارم
اصلا نگران نباش طبیعی هست بعد که به دنیا بیاد مهرش نا خوداگاه میره تو دلتون
منم همینطوریم
طبیعیه عزیزم همه اولش همینجورین تکون هاشو حس کنه دیگه تمومه میشه همه دنیات
من تجربه نکردم ولی میدونم اینجوری میشه 😭
حداقل نود درصد مادرا اینجورین
حتی خیلیا بچه ک دنیا اومد پشیمون میشد برا لحظه ای
ولی اینا همش طبیعیه
تو الان کلا زندگی و همه چیزت قراره عوض بشه مگ آسونه حضم کردنش عشقم
به نظرم تا نیاد باورش ندارین
خیلیا همینطورین ولی نمیتونم درک کنم چراااا
ما ام این جوریم ولی الان مثل ی نبض میزنع خابیدنی خیلی حس خوبیه
باور نکردین هنوز دا
وا چه ربطی داره عادیه طبیعی منم اینجور بودم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.