۹ پاسخ

منم اولا اینجور بودم، چون خودم و خواهرم آروم بودیم عادت نداشتم، الان کاری میکنه اصن توجه نمیکنم، تی وی رو زدم دیوار، مبلارو جمع کردم اتاق، تزیینی هارو جمع کردم کلا،در کابینت هارو با کش بستم، وقتی میبینم چیزی ریخته با خودم میگم دگع ریخته داد بزنم درست نمیشه، میبرمش بیرون بعد جمعش میکنم، اعصابم راحتتر شده

مامان منم همینه میگه تو یدونه رو نمیتونی نگه داری؟کارت کیه؟ولی درک نمیکنن که یه بچه آروم تره بساز تره یه بچه هیچ جوره سازگار نداره بعد جالب اینه با من فقط اینطوریه با باباش تنهایی یا با مامان من اصلا اینجوری نیس

پسر منم همینه از دیوار راست می‌ره بالا همش درحال اذیت تازگیا برای رسیدن به خواسته هایش جیغ می‌کشه ماهم که مستاجر ازترس صاحب خونه مجبوریم باهاش مدارا کنیم
ولی اون موقع دخترم آروم تر بود

همشون این سن رومخی شدن خیلی نق میزنن خیلیم اذیت میکنن

کاری نمیشه کرد

حتما یک تایم استراحت کلاسی چیزی برای خودت در نظر بگیر بچه داری مداوم ادم و دیوونه میکنه

زیاد گیر نده بهش چون مبینه گیر میدی اینکارها میکنه من ب هیچیش گیر نمیدم فقط ب شیر گاز میگم نکن دست نزن مخواد حرص منو در بیاره میر گاز دست میزنه یا خاموش میکنه دیگ دسته شیر گاز در اوردم

وا بچه همین دیگ بچه من خیلی شلوغ دیروز جارو برقیمو زد سوخت با شیشع شیرش زد تلوزیونم یک خط افتاد بهش کابینتامم ک نگم برات لباشیمو پدرشو در اورده اما چاره چیه بچه اس دیگ من بیشتر میبرمش بیرون خسته اش میکنم یاباهاش بازی میکنم دیگ خسته میشه مخوابه

همدردی بخدا روزی نشده یبار یجابندبشه همش میدوعه عرق میکنه اعصاب نزاشته برام

سوال های مرتبط