۱۳ پاسخ

من حالم انقد بد بود فقط کتکایی که ازدکتر بیهوشی و تکنسین اتاق عمل خوردم یادمه😂😂😂

من چون اورژانسی بودم بیهوش بودم
خودمم نمیدونستم عمل کردم
بیدار شدم دیدم نمیتونم تکون بخورم

من انقد کولی بازی در میاوردم با اینکه بیحسی بودم 😂انقد حرف میزدم ک میترسم و فلان بلان دیگه چشامو باز کردم دیدم تو بخشم😂بیهوشم کردن
ولی ن حس نمیکردم فقط ی لحظه صدای کشیدن تیغ رو شکمم رو حس کردم

منم حس میکردم بچه دومم خیلی استرس داشتم از همون اول به دکترم گفتم تاریخ زایمان و دوسه روز قبل بهم بگه و چون دکترم عوض شد و رفتم پیش یکی دیگه از یک هفته قبلش بهم گفت و من کل یک هفته وقتی تنها بودم گریه میکردم و انقد حالم بد بود خدا می‌دونه داخل اتاق عمل هم به دکتر بیهوشی گفتم استرس دارم باهام کلی صحبت کرد و یه جور زد تقریبا متوجه نشدم ولی تا وقتی که بی حسیم رفت جونم بالا اومد شدید هم افسردگی گرفتم قبل زایمان

من بی حسی نبودم برش زدن دردم گرفت😐😐بعد دیکه امپول زدن یکم صبر کردن اره واسه بجه در اوردن حس کردم یهو شکمت خالی میشه

من از کمر بی حسم کردن
ولی بیهوش هم بودم هیچی متوجه نشدم

من هیجی نفهمیدم..نمیدونم از ترسم بود یا کلا خیلی بی حس شده بودم

من به همین دلیل بیهوشی رو انتخاب کردم هر دوبار...چون واقعا از تصورشم میترسیدم بماند چقدر دکترم دفعه دوم سعی کردم بی حسم کنه می‌گفت حسشو تجربه کنم ولی درنهایت بیهوش شدم

من طبیعی بودم حتی بخیه ها رو هم حس میکردم

اره باباااااا

آره حس میکردم ولی خوشم میومد 😁

من هیچی رو حس نکردم

برش رو حس میکردم و وقتی بچه رو کشیدن بیرون

سوال های مرتبط