حس تون از سی سالگی چیه ..احساس میکنم خیلی بزرگ شدم خیلی عاقل‌تر شدم و دلم بیست سالگیم رو میخواد شما چی

میشه گفت پخته تر شدم و تنهاتر
دیگه با کسی رفت و آمد ندارم
از بس از آدما زخم خوردم دیگه میترسم بازم آدم اشتباهی رو وارد زندگیم کنم

من‌هنوز ۲۸ سالمه ولی دلم واسه لوس شدن وکارهای که میکردم و میگفتن عیب نداره عقلش نمیرسه تنگ شده الان احساس میکنم پخته تر شدم وعاقل تر ومسئولیت‌پذیر‌تر‌‌واز‌وقتی‌که‌دختر‌کوچیکم‌به‌دنیا‌اومد‌کل‌زنگیم‌تغیر‌کرد

من دلم اون دختر بچه ای میخاد ک داخل اتاقش با عروسکاش بازی میکرد و تنها دغدغش حفظ کردن شعرش واسه فردا سرصف بخونه🥲🥹

با اینکه هنوز یکسال تا سی سالگی فاصله دارم اما احساس پیری دارم حس میکنم دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه ،ذوق خرید کردن ندارم میخرم اما برام مهم نیست مغازه بغلی چی داره یا برم همه جا ببینم تا بخرم حس میکنم افسرده شدم و هیچکاری از دستم برنمیاد و هیچکس درکم نمیکنه همه میگن تو یه مادر شاغل درس خونده عاقلی این حرفا چیه اما همین حرفا من دیونه میکنه و گاهی اوقات بحث با همسرم

از سی سال ببعد دیگه فقط دلت بیست سالگیت رو میخواد و دیگه اصلا تولدات رو دوست نداری
ولی درعوض نسبت به خیلی مسایل پخته تر میشی

30 سالگی برام خیلی یه جور عجیب و ناشناخته بود
نصف جوانیم رفته بود و من انگار حس بازنده ها رو داشتم چون حس میکردم 20 سالگیم خیلی سریع از دستم سر خورد و ازم دور شد و قهر کرد و رفت و من گمش کردم!
ولی گذشت و الان سی و پنجم رد کردم ولی به سی سالگی پختگی و آرومم عادت کردم رفیقش شدم و میدونم که اینم میره پس خیلی قدرشو میدونم ، بغل میگیرمش و بیشتر میگم دوستش دارم که وقتی رفت یهو غافلگیر نشم و حس بد عذاب وجدان نداشته باشم

نمیتونم‌لوس شم حس میکنم برای همه چی دیره

منم حس میکنم پیر شدم

۳۵ سالمه حس خاصی ندارم

یه فصل جدیده من باهمه سختی و چالش هاش دوسش دارم
چون اگاه تر و عاقل ترشدم

احساس میکنم پیر زن شدم دیگه جذاب و لوند نیستم نمیتونم لوس بشم 🥺