۷ پاسخ

از این حرفا زیاد میزنیم صبح میگیم خدایا غلط کردم

کاااااملا درکت میکنم تنها نیستی
ببین برات مقدوره چند ساعتی بزلرش مهد

🥺🥺🥺

نگو خاهر. کفر بچه است دیگه. همه ما. مثه تویمم ولی چنین حرفی. نمی‌زنیم خدا نگه دارشون باشه چ کنیم. تا باشه سالم باشن بازی کنن بچه. گی کنن بعصی. از بچه ها. بخدا جون ندارن بازی کن. مادر پدر اشون هزار دکتر دوا مکنن ک پسرشون شیطون بشع. انشالله ک لج بازی شم بهترمبشع

ببرش پارک بجای اینکه بجنگی باهاش
هرکدوممون ی سختی بدبختی داریم من تواین شرایط میرم خونه مامانم .پارک چیزی
خانواده شوهرمم ک الحمدلله نیست و نابودن فتنه هاشون هس

اینجوری نگو گلم الان اذیت شدی خدا رو شکر برای وجود دختر گلت اینا هم میگذره هر کدوم از ما این چالش ها رو داریم تو تنها نیستی

🥺سخت شده زندگی برامون

سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی ۳ سالگی
سلام مامانا من پسرمو ۵ روزه مونده بود ب تولد ۳ سالگیش از پوشک گرفتم قبلش خیلیا بهم میگفتن زودتر از پوشک بگیرش پوشک گرونه نمیدونم عفونت میکنه زشته جلو بقیه ک‌ بچه با این سن پوشکه انگاری ک ۶ سالش بود بچم🤣البته منم قبل تر شروع کرده بودم ولی واقعا باهام همکاری نمیکرد یعنی من هرچی تقلا میکردم ک زود ب زود ببرمش دستشویی اون بیشتر مقاومت‌میکرد جوری شده بود این راه اتاق تا دستشویی رو تو بغلم مشغول یا کشیدن موهام بود یا چنگ زدن بدنم ک ب هر طریقی میخواست مانع بشه ک ببرمش دیدم اینطوری نشه هن خودش اذیت‌میشه هم من بماند حالا این وسطا گاهی ک دستشویی جیش نمیکرد از لج بازی میاوردمش بیرون تا شلوارشو بپوشم تو خونه جیششو‌ میزد.دیگ تصمیم گرفتم ب حرفای بقیه گوش ندم و صبرکنم ب موقعش تا اینکه بالاخره قبل تولد ۳ سالگیش تونستم از پوشک کامل بگیرمش فقط ۲ روز اول ی بار تو شلوارش جیش کرد ی بارم نتونست شماره ۲ رو کنترل کنه و تو شلوارش زد از اون روز تا الان راحت هم جیششو میگه هم شماره ۲ رو نیازم نیس زود ب زود برمش دستشویی امروز خودش ساعت ۷ بیدارم کرد مامان پی‌پی.نمیدونید چقد خوشحال شدم انگار تموم دنیارو یهم دادن یعنی من اورستو فتح میکردم اینقد خوشحال نمیشدم ک با گفتن پی پی این بچه خوشحال شدم.و این بود تجربه من