۲۴ پاسخ

خیلی دلم میخواد منم یهویباردار بشم ولی شوهرم حواس جمع خیلی

آخی عزیزم،خب خیلی حق داری😔😔😔
اما به مدل پیشگیریتون دیگه باید شک داشته باشی🫣🫣 حذفش کن از تاریخ زندگیت
با همسرت مشورت کن، قطعا دو تا فکر بهتر میتونن عمل کنند
بازم تو مادری هر چی خودت صلاح میدونی اقدام کن❤️تویی که باید شرایط رو در نظر بگیری، اون بچه رو تو بدنت بزرگ کنی
و بعد از این شرایط با وجود بچه اولت هر دوشونو در شرایط درست بزرگ کنی
الان تصمیم گیرنده خودتی ببین تواناییت در چه حده❤️

من واقعا درکتون میکنم
خودمو میذارم جای شما که شوهرم کارش شیفتی هست و با شرایط الان یک روز درمیون نیست و یک پسر بسیاااار پرانرژی ۳ ساله دارم
ولی میخوام اینو بگم که ما واقعا دلمون میخواست یه بچه دیگه داشته باشیم با همه سختی هاش اما با وجود اقدام خدا بهمون نداده.
این نی نی گلی شما که خداخواسته اومده کنارتون قطعا زندگیتونو پر از خیر و برکت میکنه...غمتون نباشه. خدا کمک میکنه، اگر شرایطش رو دارید مشاوره برید که ذهنتون آروم بشه و از حضورش کنارتون لذت ببرید❤

اصلا اصلا اصلا به سقط فک نکن چون گناهش زندگیتو نابود میکنه و مطمئن باش در کنار سختی خوبیم داره.یگیو می‌شناختم شرایط شما بود بعد که بچه دومش اومد مگفت انگار زندگی ام جون تازه گرفته و اگه میدونستم اینجور میشه زودتر میاوردمش.از کجا میدونی شاید اومده زندگیتو زیر و رو کنه.ناشکریم نکن .خداتوانشو دیده درونت که بهت داده.ان شالله قدمش خیره

منم بچه ی اولم ناخواسته بود و سقط کردم
چون یکسال از عروسیم گذشته بود و شرایط خوبی نداشتیم هم خودم هم همسرم شاغل بودیم
هرچقدر فکر میکنم عاقلانه ترین تصمیم بود هرچند از نظر روحی خیلی آسیب دیدم!
پسرم ۴ سال بعد از اون سقط به دنیا اومد
با این تفاوت که اینبار به خواست خودم باردار شدم و از لحظه به لحظه ش لذت بردم
ولی هممون که بچه ی سه ساله داریم و دست تنهاییم کاملا میدونیم چقدررر سخته دومی رو داشتن مخصوصاً تو این شرایط کشور!
یکی از بزرگترین کابوسام اینه که دوباره باردار بشم
ولی اگه بشم نمی‌دونم نگهش میدارم یا سقط میکنم! یکی از سخت‌ترین تصمیم های زندگیته!
امشب هردوتون فکر کنید ، سبک سنگین کنید ، شرایط بسنجید و بعد تصمیم بگیرید
اگه همسرت نمیخواد ،اگه شرایطشو نداری چه مالی چه جسمی چه روحی بنظرم به داشتنش فکر نکن
ولی اگه شرایطت خیلی هم بد نیست سعی کن به داشتنش هم فکر کنی چون بچه ی دوم برای دخترتم خوبه

سلام عزیزم من یه دونه بچه بیشتر ندارم وقتی باردار بودم نمیدونستم خیلی یهویی دکتر سونو کرد و گف اصلا برای اینکه باردارم نرفته بودم مطب .
خیلی اونشب گریه کردم و مدام میگفتم‌من نمیخوام
اما میدونی من همه ی گریه هامو کردم ولی اخرشب به خدا گفتم منو ببخش اگه ناشکری کردم
عزیزم من نمیدونم شرایطتت واقعا چقدر بده اما به عنوان یه دوست واقعی میخوام بگم‌ خدا خواسته که شما بارداربشی دوباره پس نگهش دار نگو ک هنوز تشکیل نشده و...
اون بچه الان همه ی دلگرمیش شمایی اززندگی محرومش نکن❤
مواظب خودت باش عزیزم خدا حواسش به همه ی بنده هاش هست

و اگه بچت اذیت میکنه چندجلسه کارگاه های مادر و کودک که بری اخلاقش از این رو به اون رو میشه

چند روز پیش یه خانمی بودن تو گهواره پیام گذاشته بودن که سقط کردن و خیلی ناراحت و پشیمون بودن از تصممیم عجولانه .
میگفت چرا بیشتر فکر نکردم چرا مشورت نکردم چرا نخواستش
و حتی توی سقط خودتون هم اسیب میبینید
البته شرایطش به خودش مربوطه و کسی نمیتونه قضاوتشون کنه
ببخشید جسارت کردم

ما از شرایط زندگی شما خبر نداریم و نمیتونیم‌قضاوت کنیم و بخوایم م ما تصمیم بگیری
اما به تجربه خودم میگم بپذیرید و خدارو شاکر باشید و بدون خودش مهرشو به دلتون میندازه و روزیش محفوظه
تازه شما فرزندتون دختر و بزرگتره . و حتما بیشتر میفهمه و اینکه احتمالا شغلتون توی خونه هست و میتونید کنارشون باشید

قربونت برم دقیقا پارسال همین موقع من شرایط شما را داشتم . با این تفاوت که وقتی متوجه بارداری شدم که ۱۵ هفته بودم و وقتی برای چکاپ رفتم دکتر فهمیدم باردارم . با یه پسر بچه ی شیطون ۲ سال و‌نیمه و همسری که ۵ صبح میرفت کار تا ۹ . و فقط جمعه ها خونه بود . اونم اینقدر خسته بود که کمکی برام‌نبود
و از همه مهنتر شاغل بودن خودم بود که به هزار زور و زحمت پسرمو میزاشتم جایی و‌میرفتم سر کار و دیگه مرخصی نداشتم.
وقتی فهمیدم گفتم خدایا من الان تک و تنها باید چیکار کنم . شوهرمم عکس العمل خاصی نداشت و واقعا شوکه شد
مادرم که‌کلی دعوام کرد . هر روز و هر لحظه غصه میخوردم که پسرم گناه داره
الان وقتش نبود . گناه داره . خودم گناه داذم
توانشو ندارم . موقعیتشو ندارم
ولییییییییییییییییییییی
بعد از یه مدت کلنجار رفتن با خودم گفتم خودتو جمع و‌جور کن دختر
‌ تا خدا نخواد برگی از درخت روی زمین نمیفته
از نظر ما ناخواسته بوده اما واقعا خدا خواسته که اینطور شده و انصاف نیست هدیه ی خدا رو بی ارزش کنم و به حکمت و خواستش شک بیارم
تا ماه ۹ رفتم سر کار . زایمان سختی داشتم . پسرم واقعا ضربه خورد
ولیییییی بعدش هزاربار خداروشکر کردم که اینطور برام خواسته پس با انرژی و دید خوب رفتم جلو و الحمدالله هزار مرتبع شکر به اغوشش گرفتم و الان که ۳ ماهشه همه دنیامه .
اینقدر خواستنیه و هر دوشون برکت زندگیمون شده که هر لحظه خداروشاکرم
بماند که پسرم خیلی اذیتش میکنه که طبیعیه ولی برای اونم خوشحالم کع از تنهایی در اومده

فداتشم گفتم که بدونی خیلی درکت میکنم و خیلیا این شرایطو داشتن و‌ به چشم بهم زدنی گذشته و الان از حکمت خدا خوشحالن .

سلام عزیزم کاش منم بتونم باردار بشم یهویی چقد آرزومه
عزیزم میشه بگی چن بار رابطه داشتی تو اون ماه ک باردار شدی؟

هر جا میرم میگن نیست سخت پیدا میشه.
نه دکتر نرفتم.
دیروز رفتم آزمایش خون دادم بتام۱۵۰۰۰بود که دکتر سونو گفت بین هفته ۵تا ۶ هستی

چه قشنگ نوشتی😍

عزیزم قصه توکل ،درست میشه و این چیزارو بذار کنار همه ش حرف و شعاره .این همه بچه کار و بچه یتیم چرا خدا هوای اونارو نداره. وقتی شرایط نداری سقط کن

ای جاااانم درسته یهویی شده ولی اصلا منفی به ماجرا نگاه نکن دنیا با همین کوچولوها قشنگه حالا که حامله شدی با اغوش باز پذیرای موقعیتت باش چون اگر نخوای و پذیرش نداشته باشی تنها فقط خودتی که اذیت میشی دیگه کاریه شده چکار میشه کرد؟

اینجا هیچکس نمیگه بنداز اگه شرایط نداری خودت بهتر میدونی چیکارکنی

کاش منم مثل بار اول یبار دیگه ناخواسته ندونسته باردار شم اون موقع بار اولم بود بچه و نادون بودم هیچ ذوقی نکردم برا اومدنش و تا ۴ ماه میخاستم سقطش کنم ولی نشد خدا نخاست موند و الان دختر زیبای خنده رو موفرفری جذاب که هرچی از خوبیاش بگم کمه خلاصه اینکه شوهرم خیلی ذوق کرد وقتی فهمید و خیلی ذوق زده بود خوشحال بود ازینکه ناخواسته بابا شده و خدا اونو لایق پدر شدن دونسته با سقط خیلی مخالف بود و اجازه نداد برم دکتر برا این کار خودم تو خونه هرکاری تونستم کردم که سقط بشه ولی نشد چون خدا نمیخاست جون بچه مو با دستا خودم بگیرم الان هر بار نگاش میکنم خداروشکر میکنم که دارمش و ازون کار زشتم خیلی پشیمونم از خودم خجالت میکشم کاش یبار دیگه تکرار بشه اینبار با دل جون می‌پذیرم

اینجا هیچکس نمیگه بنداز اگه شرایط نداری خودت بهتر میدونی چیکارکنی

فاصله سنیشون خوبه ولی تو این شرایط یکم نگران کننده ست منم بچه هام شیربه شیرن

عزیزم منم کاملا در شرایط شما هستم
بااین تفاوت که من همسرم میدونه و کاملا موافق که سقط کنیم.
اما هر چی میگردم قرص پیدا نمیکنم

خداروشکر کن خیلیا هستن آرزوی بچه دار شدنن این چه کاریه. خدا بزرگه. توکل کن به خدا. تو اگه شرایط منو میداشتی پس چیکار میکردی. نمیگم شرایطط سخت نیست اما به خدا نمیدونی من چی کشیدم دلمم نمیخواد تعریف کنم.فقط میدونم خدا هواسش بهت هست از همه مشکلاتتم خبر داره توکل کن فقط به خودش

عزیزم درکت میکنم ولی فاصله سنی خیلی خوبیه ، منم دخترم خیلی اذیتم می‌کنه اما مطمئن باش وقتی دوتا بشن اذیت اونجوریشون کمتر میشه من خودم خواسته باردار شدم اصلا نگران نباش بسپار به خدا

عزیزم درکت میکنم ولی فاصله سنی خیلی خوبیه ، منم دخترم خیلی اذیتم می‌کنه اما مطمئن باش وقتی دوتا بشن اذیت اونجوریشون کمتر میشه من خودم خواسته باردار شدم اصلا نگران نباش بسپار به خدا

عزیزم درکت میکنم ولی فاصله سنی خیلی خوبیه ، منم دخترم خیلی اذیتم می‌کنه اما مطمئن باش وقتی دوتا بشن اذیت اونجوریشون کمتر میشه من خودم خواسته باردار شدم اصلا نگران نباش بسپار به خدا

سوال های مرتبط