۶ پاسخ

الهی عزیزم🥹بچه منم هر روز یک قدم اضافه تنهایی بر میداره منو باباش با چشای قلبی😍نگاش میکنیم که...
یهو تلپ میشینه😂

من دخترم قدم برداشته دیروز خوشحال ترینمممم😍😍😍
بدون کمک😍

عزیزم بگردم الهی ❤️
واقعا خیلی زود 🥹

من اولین بار ک دریا ایستاد انقد جیغ زدم
خیلی خوشحال شدم
مبارک باشه انشالله ب زودی راه بره

عزیزم ماشالا قبلش چهاردست و پا میرغت؟

عزیزم ماشالله❤️

سوال های مرتبط

مامان آرسام مامان آرسام ۱۲ ماهگی
مامان نیم وجبی ها❤️ مامان نیم وجبی ها❤️ ۱۵ ماهگی
سلامممم خبببب بریم داستان و تجربه زایمان سزارین دوم بگم براتون😁
آماده ایدددد؟؟؟
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
چن روزی بود خونه مامانم اینا بودم
۳۳هفتم بود درد شکمم شروع شد اما باخودم گفتم طبیعیه و اهمیت ندادم تااینکه دیدم نه واقعا انقباض دارم و دردم زیاده منم که جزو مادران دیابتی و فشارخونی بودم برگشتم خونمون ب شوهرم گفتم علی درد دارم سر رضا اینجوری نبودم نکنه ایلیا چیزیش بشه دیگه علی ام ترسید گف بریم پیش دکتر ک از شانس بد من دکتر بخاطر ج*ن*گ رفته بود و نبود دیگه رفتم بیمارستان گفتم اینجوریه شرایطم گفتن بخواب نوار قلب بگیریم از جنین
گرفتن گفتن دردی ثبت نشده
گذشت تا شب
خونه مادرشوهرم بودم رفتم خونه
برادرشوهرم تماس گرف میای پارک و اینا
اولش گفتم نه حوصله ندارم رضاام اذیت میکنه ولی دیدم دارن پدافند میزنن و ترسیدم علی ام نبود زنگ زد بهم گف برو پارک بعد میام دنبالت
دیگه رفتم و اونجا یکی از فامیلای علی اونجا بود بستنی گرف اونو خوردن همانا و مسموم شدن من همانا
همون شب (گلاب ب روتون)کلی بالا آوردم 😬فرداش هم همین طوری بودم مجبوری رفتم خونه مادرشوهرم چون واقعا حالم بد بود
شنبه همون روز زایمان رفتم پیش دکتر قلب(خانم دکتر ایمانی)رفتم نامه گرفتم برای عمل بخاطر فشار خون و بعد رفتم پیش دکتر زنان(دکتر خودم نبود)ب ایشون گفتم ک مسموم شدم گف اگ مسموم شدی خطر داره باید بستری شی نامه زد برای بیمارستان فیروز آبادی علی گف اگ حالت خوبه نریم
مامان امیرعلی🐣 مامان امیرعلی🐣 ۱۱ ماهگی
مامان پِسَرطَلا🩵 مامان پِسَرطَلا🩵 ۱۵ ماهگی
مامان ماهلین🐥🌼 مامان ماهلین🐥🌼 ۱۳ ماهگی