دوستان من نمیدونم چیکار کنم مامانم نمیزاره برم خونم ولی همش هم داره میگه اینجام درد میکنه اونجام درد میکنه میخواد خودش با ویهان بازی کنی من کاراشو بکنم دیروز یکم کار کردم تا صبح از کمر درد میمیردم

ب خاطر فوت داداشت دلش بدجوری سوخته .واقعا الان ک مادر شدم میدونم مادرت چی کشیده حالا من بچمو ندیدم ولی اون بزرگش کرده چندین سال.ب نظرم بچه ات مرحم زخم هاش شده .خیلی خوبه .

چه مامان زرنگی داری🤣🤣🤣🤣

داره با پسرت اروم میگیره شاید دردش کمتر میشه
باهاش برخورد نکنی
بهش بگو پاشو بیا ده روزی تو پیشم بمون

تو باید استراحت کنی نه کار کنی برو خونت بگو راحت نیستم من تا دوماه کار نکردم وقتی اومدم خونه همسرم یا مامانم میومد میکرد تا وقتی کامل خوب شدم زایمان طبیعی بود یک ماه موندم پیش مامانم دست به سیاه سفید نزدم البته اینم بگم من مامانم زرنگه کلا ازاول اینجوریه

۱۵روزه دیگ واقعا باید بری خونتون

خخخخ.حال میکنه .ولی خیلی سخته مامانت بابات خودتو کمتر بچت بخان حسادت بدیه

وااا چرا برعکسه😂
خب به بهونه بهداشتی جایی برو از خونه بیرون برنگرد برو خونت
بعد بگو کار پیش امد دیگه خونه خودم راحتم سخته بیام ان شاالله میام سرمیزنم

چه بدبختیه ها نمی‌ذارن آدم خودش و پیدا کنه

وا برو خونتون بگو میخام تنها باشم به همسرم برسم بگذره قاطی کن یه داد بزن برو

تو نباید تا ۴۰ روز کار سنگین بکنی

الهی ...
بنده ی خدا
بگو اون بیاد خونتون

برو خونتون بگو‌ شوهرت اذیته