وقتی دلتون خیلیییییی خیلییی شدید میگیره چیکار میکنید .ازین معمولیا ن هااا ازین دل گرفتگسا ک سالی یکی دوبار مساد دوروز حالتو بد مسکنه از دیروز دقیقا ساعت ۶ عصر ک مامانم اسنا از خونمون رفتن حاله خیلییی بدی دارم همش مسام خودمو سرگرم کنم نمیشه چندبار از ته دل گریه کردم هق هق یجوری ک نفسم بالا نمیومد دلم میخواد پیش مامانم اینا باشم من قبلا ۳ماهم میشد ک نمیدیدیمشون ولی از وقتی اومدن همش رفتنشون برام کابوس بود چیکار کنم واقعا ن فیلم ن اهنگ ن تلفن زدن بهشون ن کار خونه هیچی درستم نمیکنه
تازه میرم تو اتاق پسرم ی حالی ام ک بیشتر دلم میگیره چون یادم میوفته چندروز پیش مامانم اینا اومدن اینارو چیدن رفتن

میرم بیرون یا مسافرت کوتاه دو روزه

سخته واقعا .هیچی بدتر از دلتنگی نیست😢

من...باید دورانش بگذره...تا به درد عادت کنم...همین

درسته که مادر و خونه مادر خیلی خوبه ولی یک جایی هست که حتی ازونجاهم بهتره 🥹ما مشهدی ها خداروشکر حرم داریم شما هم اگر امامزاده دارید برید اونجا ،خیلی حال و هوای آدم رو عوض میکنه و تو روحیه آدم تاثیر میزاره و حس آرامش به آدم میده
حتی بنظرم دوستایی که آدم تو اونجا پیدا میکنه و با کسی هم صحبت میشه با بقیه جاها فرق میکنه

درکت میکنم منم غریبم ،الان ۳ ماهه ندیدمشون ،من تو بارداری نابود شدم انقد الکی گریه کردم همش عذاب وجدان دارم به بچم ظلم کردم.کافیه یه حرف بی ربط یکی بهم بزنه در حد مرگ از اون گریه های از ته دل میکنم،سعی میکنم خونه نمونم پیاده میرم بیرون هم حال و هوام عوض میشه هم واسه بارداری خوبه ، روزی یه جای خونه رو تمیز میکنم ،توام خودتو یه جوری مشغول کن

متاسفانه هیچی وهیچکاری کمک نمیکنه
من فقط میخابم و گریه میکنم

خب برو‌پیششون
منم به مادرم خیلی وابسته بودم خدا ازم گرفتش🥲🥲هی گریه میکنم غصه میخورم میگم‌نکنه رو بچه تاثیر داشته باشه الان خیلی به مادرم نیاز دارم الان دارم میفهمم چقد سختی کشیده پیشم نیست که قربون صدش برم

برای داشته هاتون خدارو شکر کنید ، خیلی ها هستن مثل من‌که دیگه کلا امیدی به دیدار تا قیامت نداریم ، خدا همه عزیزان رو حفظ کنه، روح عزیزان آسمانی شاد

مگر چقدر فاصله دارید؟
خوب برو پیشش بمون بعد خسته میشی میای خونه خودت
هورمون هاتم بهم ریخته بدتر میشی.
ولی وسایلتو بردار یه ماه پیششون بمون

بخاطر بهم ریختن هورموناس گلم.منم ماهی یکبار میشم.گاهی گریه میکنم گاهی هم خودمو سرگرم میکنم.این روزاهم میگذره توکل کن به خدا

من با شوهرم درد دل میکنم آنقدر گریه میکنم حالم خوب بشه بعد به مامانم زنگ میزنم باهاش حرف میزنم به دوست صمیمیم زنگ میزنم شوهرم منو می‌بره بیرون حالم یکم عوض بشه

منم مثل توام عزیزم به خاطر بارداریه و فصل پاییز اینا همه خودشون دلیل مهمین، من انقد وابسته نبودم چون باهاشون فاصله دارم چند ماه یه بار میرفتم ولی الان حالم بد میشه سعی کن خونه نمونی