۸ پاسخ

مادر شوهر منم چندباری بهم گفته.البته اون چون خودش زخم خوردست بهم گفت که من حواسم باشه تو دردسر نیفتم

فدای مادرشوهر خودم بشم بعد زایمانم دوهفته خونشون بودم نمیذاشت تکون بخورم صبحانه ناهار شام میاورد تو تخت بهم میداد بعدم با اصرار خودم اومدم خونمون باز اینهمه راهو میومد کارا خونمو میکرد اشپزی میکرد میگف تو بلند نشو

حالا كاري ندارم كه به اون ربطي نداره و نبايد روش ميشد همچين حرفي بزنه به پسرش،ولي حرف منطقيه ، واقعا هم احتمال بارداري زياده ،شما به همسرت بگو راههاي جلوگيري رو در پيش بگيره

وا خب این ینی چی نمیشه ک اینجوری

وا یعنی چی به اونا چه ربطی داره شما چندتا بچه داشته باشید
خب چرا شوهرتون به حرفش گوش داده اصلا چه رویی داشته همچین چیزی به پسرش گفته😃

این مادرشوهرا چرا اینجورین
به همسر منم گفته ماهم بچه داری میکردیم زن توهم بچه داری میکنه
اخه من زیاد خونه مامانم میرم

چه مادر شوهر عفریته ی

وای از این مادرشوهرا 🥴

سوال های مرتبط

مامان آیه خانم مامان آیه خانم ۷ ماهگی
امروز بعد یه مراسم که خونه شهدا بود بعد از مدت ها با همسرم رفتیم مسجدی که همیشه میریم برای نماز از قبل به آیه ۹۰ تا شیر داده بودم سیر بود خوابوندم پیش خودم سه رکت اول که شروع شد آیه خیلی سر صدا میکرد همش از خودش صدا درمیاورد نماز که تموم شد گرفتمش بغلم آروم بهش گفتم دخترم چقدر صدا در میاره گلوت گرفت خانم کناریم شنید بعد از چند دقیقه گفت چرا بهش شیر نمیدی گلوش گرفت گفته نکنه شیر نداری منم گفتم آره شیر نداره برگشته بهم میگه شیر داری خودت نمیخوای بهش شیر بدی شیر نماید شماها تنبلی میکنید به بچه شیر نمی‌دید خیلی دلم گرقت ناراحت شدم بغض کردم فقط تونستم بگم مگه میشه مادر شیر داشته باشه وبه بچش شیر نده وگشنش بزاره فقط تونستم اینو بگم انگار تو شوک بودم نماز عشا رو خودم خوندم واز مسجد اومدم بیرون دیگه نمیتونستم بمونم داشتم میترکیدم من مادر شوهرم تا به حال درباره ابن که چرا به بچه شیر خشک میدم هیچی به من نگفته نمیدونم چطور به خودش اجازه داد به من اون حرف رو بزنه از اون موقع تا الان دلم داره میترکه گریه کردم اما دلم خالی نشد دوست دارم زار زار گریه کنم خیلی خیلی امشب دلم شکست نشستم بیرون هیئت های عزاداری دارن رد میشن ار خیابون ومن دارم تو دلم زار میزنم