خانم ها بگید وقتی از کار های بچتون عصبانی میشید چکار میکنید که سرشون داد نزنید یا کتکشون نزنید؟ چطور کنترل میکنید خودتون رو ؟

باید تمرین کنیم متاسفانه صبرما کمه
وگرنه من دوره والدپروری گرفتم میگه مادر باید قابل پیش بینی باشه مثلا بچه یه بار ده گرفته بغلش میکنه بهش دلداری میده یه بار دیگه ده گرفته داد زده و دعواش کرده دفعه بعد که بچه نمره اش کم شده نمیدونه دقیقا مادر چه رفتاری داره و قابل پیش بینی نیس براش
درصورتی که مادرباید قابل پیش بینی باشه و طبق حال خودش رفتار نکنه مثلا اگه حالش خوب بود مهربون باشه و خوب رفتار کنه اگه حالش بد بود بد رفتار کنه
و میگه که بچه میبینی رفتارهاش طبیعیه ولی ما اونو غیر طبیعی میدونیم و رفتارهای آسیب زا داریم
مثلا بچه تا دوسالگی اصلاااا قسمت منطقی مغزش کار نمیکنه فقط قسمت هیجانی مغزش کار میکنه و بچه تو این سن به شدت کنجکاو خطرناک و نفهم هست از دوسالگی کم کم (تاکید کرد کم کم )قسمت منطقی مغزش فعال میشه (نه این‌که مثلا شد دوسال و یک روزش فکر کنیم دیگه بچه عاقل و فهیم شده نه میگم کم کم
مثلا بچه یک سال و نیم دوسال این حدود میاد وسایل رو خالی میکنه و میره کمد رو خالی میکنه و میره جمع میکنی جیغ میزنه میگه این طبیعیه در صورتی که ماها آگاهی نداریم میگیم وای چه بچه فضولی یا شیطونی و ممکنه سرش داد بزنیم دعواش کنیم
یا مثلا تو این سن بچه میبینی غریبی میکنه و می‌چسبه به والدین اون موقع باید والدین اجازه بدن بچه مثلا بغلشون باشه و امنیت بگیره بعد می‌بینیم کم کم خود بچه میره پایین و میره دنبال بازیش نباید بزور جداش کنیم از خودمون

اول از همه اگه اون لحظه حالم خوب باش که با آرامش حرف میزنم ولی معمولا چون برخلاف میلشه شروع به گریه و جیغ زدن میکنه بعدش من از خودم دورش میکنم مثلا میگم برو تو اتاق.اونجا هم که میره گریه میکنه و وسایل و پرت میکنه یکی دوباری میرم بهش تذکر میدم میگم وسایلتو وقتی پرت کنی و داد بزنی من نمیتونم به حرفات گوش کنم.بعدش که آروم میشه خودش میاد پیش من بغلش میکنم و باهاش همدردی میکنم اما همچنان سر حرفم هستم و از عقیده ام کوتاه نمیام.واس همین دیگ ادامه نمیده.

من داد میزنم سرش بعضی وقتا هم حالم خوب باشه بی توجهی

من داد میزنم فحشش میدم اما کتک نه انقدم بچه تو مخی نق نقو اذیت کنیه عصر نمیخابه شبم 3 و ربه 3 صبح میخابه

من دادمیزنم گاهیم با ملامیت میگم ولی بچرو با زبون باید اگاه کنی کارم اشتباه چون اعصابمون ضعیف شده

من قاطی کردم بعدازظهر می خوابه شباتا۴شب بیدارمغژم هنگ کرده من خیلی جلوخودم می گیرم تا دعواش نکنم چون جیغ میزنه شوهرمیگه بادخترم کاری نداشته باش اون جلوی من میگیره

من ک روانی شدم