۱۳ پاسخ

عزیزم میدونم چقدر خسته ای اما من هروقت به این مرحله میرسم فقط آروم گریه می‌کنم یکم و بعد سبک میشم هروقت دخترم آروم نمیگیره وخستم میکنه میخوام بلند بهش بگم بسه دیگه اما فقط جلوی خودم و میگیرم و بعدش از خستگی اشکم درمیاد و آروم میشم این کار و می‌کنم که یه وقت سرش داد نزنم

الهی بگردم میدونم‌چی میگی دقیق میدونم منم اون اوایل ب بچم چیز میگفتم میخندید انقد غصم میشد و ب خودم فحش میدادم😓😓😓ولی اشکال نداره همه ی روز کم میارن عادیه

چقدر سخته این خستگیا😭😭😭

همه دست تنهاییم
تنهایی خیلی سخته.
منکه نمیتونم از بغلش جوم بخورم دارم دیوونه میشم نمیتونم حمامم برم
با ی مکافاتی شام درست میکنم غذا میخورم
دلم میخواد بزنم تو سره خودم موهامو بکنم

پیش میاد برای هر مادری
مایی که کلا تنها بودیم بدون‌کمکی حتی خانوادمم ازم دورن تازه بچه مدرسه ای ام دارم وشوهرمم همش سرکاره و تازه این بدتر برج ۱۲مرخصی زایمانم تمام میشه باید برم سرکار هیهات منه ظلت برای من🤣🤣🤣🤣🤣🤣

من کار هر روزم اینه خواهر. دیکه مادر بودن سخت

اگه شما بیست روزه تنهایی پس من چی بگم کلا تنهام شوهرم هم سرکاره

عزیز همه همینیم دیگه کسی نمیاد کمک بده .من والا دوتا خواهرم کنارم هستن ۷ماهه خودم تک و تنها کارامو میکنم

عزیزم پیش میاد هممون گاهی عصبی میشیم بجاش باهاش الان کلی بازی کن و بغلش بگیر تا اروم شی

اون داد زدن و نمی‌فهمه عزیزم برا همین می‌خنده ناراحت نکن خودت و

اشکال نداره عزیزم
سعی کن آروم باشی الان لحن تو رو می‌فهمه که با چه لحنی باهاش حرف می‌زنی تو یک مادر قوی هستی اصلا عصبانی نشو و کم نیار ..این روزا هم میگذره

ای بابا خواهر من از اولش بدون کمکی و تک تنها بودم گاهی وقتا از شدت فشار خستگی کلی میزنم تو سر خودم

عادیه همه مامانا گاهی این شرایط درک میکنن اون فسقلی ها گناهی ندارن

سوال های مرتبط