۷ پاسخ

من یادگاری نگه داشتم

شوهر من برد انداخت طلا فروشي 😃

والا من یادگاری نگهداشتم بعد توی کیف وسایل دخترم بود و ما همش بیمارستان بودیم یکی گفت شاید بخاطر اینکه از بیمارستان کنده نمیشین منم دادم شوهرم برد خونه بعد همجا دخترم آروم بود جز خونه تا پامونو میذاشتیم خونن گریه و ناله شوهرم گفت شاید برا اینه منم لج کردم بردم انداختم پای درخت روبرو خونمون🤣

من انداختم تو مدرسه 🤣

شوهرم رفت انداخت دندانپزشکی 😐
دو قلو خواهر شوهرم یکیش شهرداری یکش مدرسه 😐

مامان من خودش انداخت انداخت اموزشگاه زبان که معلم زبان بشه🤣

من دارمش یادگاری نگه میدارم

سوال های مرتبط