۵ پاسخ

خواهرم این حال بدت بیشتر از لیز خوردنش اسیب میزنه بهش
خوب یه کم درکش بره بالاتر .ازت یادمیگیره که تو هر مسئله ای خودشو ببازه به خودش اسیب بزنه و گریه سر بده،میفهمم چقد حالت بد شده،من خودم یه بار دخترم با دماغ خورد به کناره توالت فرنگی تو حموم،خون اومد انقدر ترسیده بودم.ولی خوب مقصر که نیستیم،ماشالله که انقدر ورجه وورجه میکنن ،بلاخره هرچه قدرم مواظب باشی این چیرا پیش میاد .خداروشکر چیزی هم نشده،آروم بگیر

حالا اتفاق بوده دیگه تقصیر شما چیه انقدر خودتو اذیت نکن از این ب بعد یه لگن بذار بنشون تو لگن بشورش یا اینکه کراکس بگیر پاش کن توی حمام

خداروشکر بخیر گذشته آدم هرچقدرم مواظبه بچه ها بیشتر شیطونی میکنن گاهی تقصیر آدم که نیست

عزیزم اشکال نداره خدار‌وشکر کن بخیر گذشته

الهی منم اینجوریم یه چیزی میشه عذاب وجدان میگیرم

سوال های مرتبط

مامان دخترکم مامان دخترکم ۲ سالگی
خانوما سلام تورو قرآن هرکسی ک تجربه از شیر گرفتن بچه شو داره ک شدیدا وابسته سینه مادر بوده بیاد کمکم کنه راهنماییم کنه خواهش میکنم ازتون خیلی از نظر روحی و روانی بهم ریختم و حالم بده ....من میترسم دختر مو از شیر بگیرم انقد هم ک وابسته هست ک نگووووووو امروز خواستم یهو از شیر بگیرمش یه چیز شدیدا تلخ زدم سر سینه ام ک تا مزه کرد بدش اومد و ب گریه افتاد سریع ازم فاصله گرفت ب قدری گریه کرد و ازم فرار کرد ک حس کردم ازم متنفر شد دقیقا متوجه شدم ک چه قدر تحت فشار روانی قرار گرفت 🥺😔 خودمم بغض داشت خفه ام میکرد با هر عذابی بود ساکتش کردم آماده اش کردم بریم بیرون وای تو کوچه نشست بلند بلند گریه کردن زجر دنیا رو بهم داد😭دیدم فایده نداره‌بغلش‌کردم ب زور آوردمش تو خونه طاقتم نیومد خواستم بهش شیر بدم می‌دونم کارم اشتباه بود ولی نتونستم نمی‌خورد بدش اومده بود خودم دوباره ب زور بهش شیر دادم آروم گرفت بالاخره😭اینجوری فایده نداره خودمو دخترم هلاک میشیم من خیلی دلنازکم..حالا میگم ب نظرتون تدریجی بگیرمش چیکار کنم توروخدا راهنمایی کنید کامل توضیح دادم چیشده ک کمکم کنید😔
مامان دانه برف مامانش مامان دانه برف مامانش ۲ سالگی
سلام مامانا دارم این متنو مینویسم با گریه 😭😭😭😭😭😭😭
من شاغلم امروز خدا گذاشته به دلم گفتم بزار زود برگردم آمدم خونه دم در کلیدو انداختم در دیدم در قفله از داخل هرچه زنگ همسایه های دیگه رو زدم نبودن نگاه کردم دیگه طبقه دوم هست زنگ زدم پسرشون درو باز کرد گفتم در قفله در پارکینگو بزن برام این فاصله تند تند زنگ خونمونو زدم شک کردم درو پرستار باز نکرد همیشه زود درو باز می‌کرد فورا دوربینو چک کردم دیدم بچم همش داره میپره در حمام وگریه مکنه فورا گفتم یا خدا پرستاره گیر کرده تو حموم آخه تو حموم رفته بود دستشو بشوره چون دستشویی‌مون پله داره یه دونه سخته منم فورا رفتم درو براش،باز کردم اون گریه من گریه بچم گریه 😭😭😭😭😭فیلم دوربینو چک کردم دیدم بچم درو ازش میبنده بعدش نزدیک ۱۲دقیقه این گریه اون گریه بچم وقتی گریه میکرد خودشو می‌کوبید تو در دارم سکته مکنم انقدر گریه کردم 😭😭😭چند روز پیش دستگیره بالکنوبردیم بالا .امروز در حموم ببریم بالا واییییییییییی خیلی،حالم بده بشه تجربه برا همه 😔😔😔