من پسرم خیلی وابسته بود ولی تلخک نزدم بجاش مادرشوهرم بهم گفته بود حنا درست کن غلیظ بزن رو سینت با پلاستیک
یروز جمعه که پدرش خونه بود یهو از شیر گرفتمش خودم میرفتم دنبال کارتا زمانی ظهر پسرم نخوابید من دراز نکشیدم که نیاد سراغم البته نشستم ولی دید سیاهه رفت تا شب همینجور با لالایی خوابوندمش فرداشم همینجور دیگه نیومد برا شبر
میگن برگ کلم ادم بزاره یخچال بزاره رو سینه شیرش قط میشه من اینکارو نکردم چرک خشکن خوردم
عزیز من راحت ترین کار چسپ سیاه برق بزن.ضربدری رو سینه ات.بهش بگو زخم شده.اوف شده.بچه من ۲۴ساعته میگفت بیا بهم شیر بده.اونم خوابیده.بااینکار.هروقت اومد سمتش.گفتم ولباس دادم بالا دید.تا۱۰ روز اصلا چسپ در نیاوردم.تو دو روز عادت کرد و رها کرد.ولی من برای اینکه کامل از سرش بیفته تا ۱۰روز درنیاورده.هروقت هم چسپ خراب میشد.قایمکی دوباره میزدم
من دخترم و دوسالش که تموم شد از شیر گرفتم، اینم خیلی وابسته بود،حتی شیشه ام نمیگرفت ،من یه دفعه گرفتم،از داروخونه یه قطره گرفتم زدم به سینم،دوروز فقط اذییت کرد بعد خوب شد
به نظرم بزار دوسال به بعد
منم دخترم شدید وابسته سینم بود. ینی غذا کم میخورد با.درطول روز که زیاد میخورد شبم چن باری بیدار میشد واس شیر.
دیگه گفتم تا الان فصل مناسبی هست از شیر بگیرمش من چسب برق مشکی زدم بهش گفتم اوف شده بعد گریه میکرد میگفتم بابا پماد بخره تا خوب بشه. یکم بهونه میگرفت ولی دیگه توجهی نمیکرد.چن روزی روزا ندادم ولی شبا میدادم بهش بعدش دیگه یهو تصمیم گرفتم شبم دیگه ندم. روز رو دیگه خودش عادت کرده بود سراغمنمیومد ولی شب رو تا ۳شب اذیت شدم چون با سینه میخوابید خوابیدن براش سخت بود دیگه رو پا یا سرپا میچرخوندم تا خوابش ببره. سرتایم شیرش بیدار میشد با کلی گریه دوباره میگرفتم بغل میچرخوندمش. شبا قبل خواب کیک وآب میخورد بعدش میخوابید. فقط همون ۳شب اذیت شدم بعدش دیگه سراغی نگرفت خواب شبش هم خیلی خوب شد دیکه بیدارنمیشد.
اگه فقط ۳روز و۳شب تحمل کنی طاقت بیاری میتونی من خودم شبا باهاش گریه میکردم ولی مقاومت میکردم
عزیزم پسر منم خیلی وابسته شیر بود جوری که اصلا بدون شیر خوردن نمی خوابید
سعی کن یهویی از شیر نگییر چون اولا واقعا توی روحیش اثر میذاره و هم اینکه اذیت میشی هم خودت هم بچه
من خودم پروسه از شیر گرفتنم یه دو هفتهای شایدم بیشتر طول کشید
اگه در طول روز زیاد شیر میخوره سعی کن از زمانی که صبح از خواب بیدار میشه تعداد وعده هاشو کم کنی حالا یا باهاش بازی کن یا ببرش بیرون یا هرچی
من خودم با چیزای مختلف و خوراکی سرگرمش میکردم و اینکه پسر من یه بار ناخواسته از این لاکای تلخک یکم به دهنش خورد من اونو نشونش دادم گفتم جیجی اَی شده یه حالت بدی هم چهرهاش رو میکرد که انگار بدش میاد ولی خب زیاد تکرار نمیکردم کلا در روز شاید یکی دوبار میگفتم جیجی اَی شده
ولی من شبارو کامل بهش شیر میدادم هم موقع خوابش و هم موقعی که شبا هی بیدار میشد
بعد از یه هفته ۱۰ روزم شیر شبشبو کم کم قطع کردم
شبای اول واقعا اذیت میکرد یعنی به سختی میخواد یه شب یکساعت جای پنجره نگه داشتم تا ماشینارو ببینه و بخوابه
ولی خب خداروشکر بعد از ۲۰ روز کلا قطع شد
و الان خودش خداروشکررررر میخوابه یکم گردن منو بغل میکنه بوسم میکنه و میخوابه
اینم بهت بگم وقتی تدریجی شیر رو قطع میکنی هم برای خودت خوبه هم بچه
من خودم اصلا اذیت نشدم نه سینه هام درد کرد و سفت شد و نه تب شیر داشتم
خیلی طولانی شد امیدوارم بسلامتی و راحتی از این مرحله هم عبور کنین مادر دختری🥰
خواهش میکنم عزیزم 🥰❣️
آره هرموقع آمادگیشوداشتی چسب بزن روش قرمزش کن بگواوف شده دیگه بعدتامیتونی سرگرمش کن خستش کن سیرش کن ک کمتربهونه بگیره شیرپاستوریزه بهش بده مخصوصا شباخیلی خوبه
ببین از من بشنو من تدریجی گرفتم حدود یکماه طول کشید ولی خیلی خوب بود اول از صبح که بیدار میشد از خواب میدادم بهش بعد رب انار میزدم میگفتم ببین ترش شده خراب شده بیا بریم باهم چسب بزنیم تا ظهر خوب بشه بخوری بعد این فاصله انداخت بین شیر خوردن باز برا خواب ظهر میخورد و میخوابید و باز عصر تا شب همینجور بعد از حدود یک هفته که اینجور کردم و فاصله افتاد بعد برا خواب ظهر هم قطع کردم فقط برا خواب شب میخورد و داخل خواب باز یک هفته اینجور بعد خواب شب قطع باز تو خواب میدادم تا چند روز بعد کامل قطع اینجور هم روحیه بچه یهو خراب نشد هم سینه خودم درد نگرفت پسر من وابسته شدیددددد بود خیلی زیاد
عزیزم اینا طبیعیه من اینقددگریه میکردم همش فکر میکردم اینطوری قراره پسرم ازم جدا بشه از طرفی روحیه خودم داغون بود ولی اینم باید بگذره دگ باید قوی باشی من رژ زدم سر سینم بهش نشون دادم گفتم اوف شده همون یبارم فقط نشون دادم بعدش فقط میگفتم اوف شده سرشو خیلی گرم میکردم با بازی کردن بیرون بردن. دادن غذاها و خوراکیای مورد علاقش ،خیلیم بداخلاق و بی اشتها شده بود اما موقته میگذره
یک دفعه نگیر هم خودت اذیت میشی هم بجه ت خیلی اذیت میشه، چیزی که انقدر وابسته ست یکدفعه بگیری اذیت میشه، وعده به وعده حذف کن هر وعده حذفی رو دو سه روز صبر کن تا حذف بعدی
ای خدا من چی بگم که هنوز نتوستم از شیر بگیرمش دخترم شدیداً وابسته س.
کمکی اصلا ندارم کسیو .
خودمم خیلی دلنازکم .
تدریجی میخواستم بگیرمش موفق نشدم.
پسر منم خیلی وابسته بود واقعا نگرانش بودم و دلم نمیومد از شیر بگیرم اما آخرش که چی باید میگرفتم
شیر شو روز به روز کم کردم حواسشو پرت میکردم بهش خوراکی میدادم تا وقتی که شد موقع خواب فقط شیر میخورد اونم چسب برق زدم دیگه ندادم بهش روز اول از نظر روحی خیلی بهم ریختم انقدر گریه کردم اما تحمل کردم و صبور بودم بهش خیلی محبت کردم بهونه شیر که میگرفت باهاش بازی میکردم نقاشی میکشیدم بهش خوراکی میدادم تا اینکه دیگه عادت کرد الان یه ماهه گرفتم اینو بگم بهت که براش یه نذر کوچولو کن به نیت ام البنین خیلی جواب میده من نذر کردم ان شاءالله پسرم اذیت نشه ۵تا کاسه آش درست کردم دادم همسایه ها خدایی جواب داد و خدا رو شکر پسرم اذیت نشد
من بردمش خونه مامانم دخترموچون اونجاباخواهرم خیلی جوره بعددوتاچسب زخم زدم روسینم بارژلب قرمزشون کردم میومدسمتم میگفتم اوف شده بیقراری وگریه داره ولی بایدتحمل کنی
تدریجی بدردنمیخوره بایدصبورباشی دلتوبزرگ کن باغذاخوراکی بازی سرگرمش کن یاببین باکی راحته بازی میکنه ببرش پیشش کم کم تموم میشه این دوره سخته منم اذیت شدم بادخترم اینقدگریه میکردمخصوصاشباولی کلا4شب بوددیگه خوب شدخوابید
روزا یه وعده بهش بده شبا توخواب بهش بده باز کم کم روزا نده شب توخواب یه چند شبی بده بعدش گرفته میش خودی خود یه شب درمیون
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.