بهش رو نده آمد بگو نیا
با این جاریا هر چی کمتر رفت و امد کنی بیشتر ب نفعته عزیزم
از اول نباید صمیمی میشدی عب نداره الانم واسه قطع ارتباط دیر نیس
من ۳تا جاری دارم با دوتاشون در حد همسایه هستیم شایدم حالا کمتر با یکیش کلا عید ب عیدم نمیرم خومش ولش باو
چه با خانواده خودت چه با خانواده همسرت اصلا خوب نیست یکجا زندگی کنی....
بابا این چه کاراییه
ماها ادمیم و باید معاشرت باشه
هم بچتو بفرست بره هم بچشو راه بده خونه
حرف همیشه هست،زیاد جدی نگیر
نه بچه رو اینقد بفرست بره که شورش دربیاد،نه قط رابطه
یه بار که دیدی پسره اومده دوربین بزار تو اتاق بازی بچه ها بعد که از لب بوسید از خونه پرتش کن بیرون فیلم هم پخش کن بگو دختر من امنیت نداره دیگه راهش نده بالا .... یه مدت زیادی احتمالا درگیر جنگ خواهی بود ولی دیگه با دلیل قطعی و تو دهنی زننده که نشون میده چه جاری نفهمی داری که حتی بلد نیست بچه تربیت کنه پاشو از خونه ت میبری
تو آدم خوبی باش و خوب بودنت را حفظ کن... نگذار خوبیت با بدی های بقیه آلوده بشه... چون دلت کدر و کینه دار می شه.
و این خوب بودن به دخترت یاد بده....
به اندازه با ایشان رفت و آمد کنید .... قطع رابطه اصلا خوب نیست....زیاده روی هم نکنید....
عزیزم منو جاریمم توی یه ساختمونیم خودمون فقط تو مهمونی دعوت کنه میریم وگر نه اصلا نمیریم خونه هم ولی بچه هامون بچه کن میره بچه اون میاد من دختر دارم اون پسر میان باهم بازی میکنن منم حواسم هست .
تو هر کاری بخوای بکنی تو ذهن اون بچه میمونه اون بخواد بزرگتر بشه همه چیزو میفهمه اشکالی نداره بزار بیاد
عزیزم منو جاریمم توی یه ساختمونیم خودمون فقط تو مهمونی دعوت کنه میریم وگر نه اصلا نمیریم خونه هم ولی بچه هامون بچه کن میره بچه اون میاد من دختر دارم اون پسر میان باهم بازی میکنن منم حواسم هست .
تو هر کاری بخوای بکنی تو ذهن اون بچه میمونه اون بخواد بزرگتر بشه همه چیزو میفهمه اشکالی نداره بزار بیاد
ما خداروشکر با قوم الضالمین سرکاری نداریم خونه هامونم حیاط داره جداس ولی درحقم خیلی بد کردن فقط میتونم بگم خداصبرت بده
دیگه اصلا نزار دخترت ب ه اونجا ..بچه اونم راه نده خونت بهونه بیار بگو دخترم خوابه و اینا..
نذار دخترت بره خودت هم نرو
درو براش باز نکن بگو ببخشید زن عمو داریم مثلا جارو میکشیم دستمون بنده
اگه بازم اومد مستقیم و رک برو حرف تو بزن، ادم غیرمستقیم چندبار نشون میده طرف گرفت که گرفت نگرفت راهی جز صراحت نیست
منم خواهر شوهری دارم خدا میشناسش چنان لجوعه
دوساله عروسی کردم سال اول خو انگار من غریبه بودم بینشون
الآنم معلوم نیست چشه زنگ زدم ب گوشیش مامانش جواب داد تو حیاطه بعد من نگاه کردم نبود یعنی چی بنظرت
منم با جاریام نو یه ساختمون میشینم ، الان که باردارم هنوز بچم دنیا نیومده ، ولی این چند سالی که که اونجا بودم بچه هاشونو دم به دقیقه میفرستادن ، من یه مدت درو روشن باز نکردم دیگه نمیان
وا روابط شما بزرگترا هرطوری هست بچه ها چه گناهی کردن میخوان باهم بازی کنن دخترعمو پسرعمو مثل خواهر برادر میمونن
مرگ یبار شیون یبار
برو بهش بگو رک و راست حرف بزن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.