۱۱ پاسخ

واسه من درد نمیکنه ولی دیدم واسه بعضیا تا چند ساااال هم درد داره
و متاسفانه مردا درکی ازش ندارن

برای مامان منم بعد بیست سال اگه بکشی یا ضرب بخوره درد میگیره

من درد ندارم اولین بار شنیدم یکی درد داره از من فقط یجور بی حس خوشم نمیاد کسی دست بزنه شنیدم همه میگن تا اخر عمرم همینجوریه ولی اگه درد داری برو دکتر درد نشونه خوبی نیست چقدر ما مامانا بدبختیم الان بچمون یا شوهرمون یه عطسه بزنن بدو میریم دکتر ولی به خودمون وقت نمیکنیم توجه کنیم 😔

مردا همینن

من که خیلی درد میکنه اتفاقا بچمو گذاشته بودم رو پام دستو کش دادم یه چی بردارم بخیه هام اتیش گرفتن الانم بدون اینکه دست بزنم درد میکنه

خواهرم بعد حدود ۵ سال دخترش افتاد روی شکمش خیلی درد گرفت

وای مردا خیلی بی درکن
من ویار خیلی بدی تو بارداریم داشتم
چن روز پیش پسرم اسباب بازی خورد تو صورتش خودشو لوس کرد چیزیش نشد الکی گریه کرد لوس کرد خودشو
شوهرم با حالت شوخی در حالی ک زیر چشمی ب من نگا میکرد ب پسرم گف توام از مامانت یاد گرفتی تو حاملگی الکی میگف اوخ حالم بده وای اونجام درد میکنه اخ تهوع دارم.خیییلی ناراحت شدم.تا حالا اینجور نگفته بود حتی تو بارداری خیلی کمکم بود همش هوامو داش ولی اینجور گف خیلی ناراحت شدم ک فک میکرده من الکی دارم ناز میکنم😕😕

محلش نزار همه مردا همینن انگار این همه دردو الکی میکشیم

اینجوری ک تو تعریف کردی منم ناراحت شدم

من به شوهرت کاری ندارم ولی طبیعیه درد میکنه؟ اخه الان چرا درد میگیره دکتر رفتی

آره میگن
واسه منم پیش اومده
تازه من که دوباره اردیبهشت هم جراحی کردم
انگاری دروغ میگیم

سوال های مرتبط

مامان نیم وجبی ها❤️ مامان نیم وجبی ها❤️ ۱۷ ماهگی
مامان کسری جون🥰 مامان کسری جون🥰 ۱۲ ماهگی
پارت ۶:دکتر گفت بهش ابمیوه بده بخوره تا میام دوباره رفت و اومد خیلی رفت و‌امد میکرد از اتاق به بیرون
برگشت و گفت زور بزن دوباره چند تا زور و نفس عمیق و فوت کن و آروم باش و دوباره رفت بیرون چند دقیقه بعد اومد داخل دوباره شروع که خوب سرشو میبینم باید زور بزنی دیگه تو کانال زایمان کاملا گوشی تلفنش زنگ خورد دستکش رو نصفه از دست باز کرد گوشی رو جواب داد و همچنان جلوی پای من نشسته بود دوباره گوشی رو گذاشت کنار و شروع کردیم زور زدن و نفس کشیدن یهو برش رو زد و یه رگ رو هم برید خون فواره میزد بیرون ازش خودش ترسیده بود معلوم بود شوهرم پشت سرم بود به اون گفت باباش بیا ببینش موهاش معلومه ها یاسی خانوم عالی بودی یه کم دیگه تموم و رگ رو‌ سوزوند و دوتا زور زدم و اون خانم مسن هم با آرنج به شکمم فشار آورد و کسری دنیا اومد خیلی درد داشتم این پنج دیقه آخر کل رگ های بدنم داشت پاره میشد فقط دست های شوهرمو با تمام وجود فشار دادم و جیغ زدم وقتی کسری اومد همه درد هام رفت انگار که منم با اون دینا اومدم همونقدر سبک شدم بچه ام مثل یه گوله برف سفید و گرد بود با صدای آروم گریه میکرد و صدای ملچ مولوچ کردنش تو اتاق پیچید دکتر دوباره رفت بیرون و بعد پنج دقیقه برگشت و منو بخیه کرد کاملا حسش میکردم ولی انگار دیگه این درد ها برام دردی نبود که اخ و اوخ کنم براش بخیه زد و گفت دو سه تا بخیه خوردی من زیبایی هم برات انجام میدم حتی به شوهرم گفت یه جوری بخیه میزنم که اصلا نفهمید یه بار زایمان کرده بخیه هاش رو زد و رفت من موندم و پسرم تو تخت کنار منتظر دکتر اطفال و همسرم حدود یک ربعی منتظر موندیم همونطوری تا خدماتی ها اومدن