اوایل سخته به سختی خسته میشی ولی الان تو سن دخترم بیشتر خوابه هم به کارام میرسم هم به استراحت
نمی رسیم خواهر
با نام و یاد خدا سلام میکنم به خونه شلخته
بعد از دو هفته سینمو چند روز پیش تمیز کردم اینقدر خستم ک حتی حوصلم نمیشه ظرفا رو تو ماشین ظرفشویی بچینم
ما فقط تخم مرغ تو ظرف رویی میخوریم سه تاش کثیف بود😂هردومون هم بدمون میاد از ظرف تخم مرغی🫠دیگه خداروشکر تمیزش کردم
و چون عصبی میشم از سینک کثیف دیگه قول دادم نذارم کثیف بشه
بسم الله الرحمن الرحیم بسختی😅😂اگه خواب باشه که خوبه بدو بدو ب کارام میرسم ولی چون خوابای روزش خرگوشیه زیاد این قسمت و تجربه نمیکنم😂 وقتیم بیداره یا پای تلوزیون و جلوش اسباب بازی میزارم سرگرم میشه میتونم ب کارا برسم یا میزارمش رو صندلی غذا یا صندلی ناهارخوریمون باهاش حرف میزنم و جلو چشمشم کلا
من چی بگم با یه دختر کلاس چهارمی یه کلاس اولی و پسرم که 6 ماهشه
دیروز ۴ صبح بیدار شدم چون آلا خانم دیگه نمیخوابید .... آلا به بغل برای امیر صبحانه پلو ماهی درست کردم و کوکو کردم برای مدرسه بعد درحالی که امیر غرغر میکرد چرا باید برم مدرسه به امیر غذا دادم 🤣 بعد دوباره آلا رو زدم زیر بغلم یه املت برای شوهره و یه نمیدونم فرنی بود یا پوره برای آلای بیچاره سرهم کردم . بعد دیگه تا ظهر یا سرگرم بازی با آلا بودم یا خوابوندن آلا .... برای ناهار امیر یه همبرگر زست درست کردم و برای ناهار خونه مادر شوهرم کلاب تابه ای هردو رو هم سوزوندم ، شوهرم که امیر رو از مدرسه آرود گفتم جان مادرت نیم ساعت آلا رو بگبر دستت که امیر رو ببرم حمام ، بعد ناهارشو دادم و کلی نکلیف نوشتیم ، توی همه وویسها صدای آلا بود 🤣 بعد به آلا نیوه دادم و بردمش حمام . فک کنم از ساعت ۴ تا ۶ طول کشید پیتزا درست کنم 😶 تا ۷ طول کشید امیر سام بخوره باز دیدم معلمه تکلیف فرستاده ، ولی شکرخدا سوهرم اومده بود آلا رو دادم بهش ، تا من تکلیفو انجام بدم و امیر رو بخوابونم شد ۹ اومدم دیدم شوهرم آلا رو خوابونده 🕺 و ابن چنین منم ظرفها رو شستن و برای امروز پلو و نرغ درست کردم و یه پیتزا دیگه هم درست کردم به عنوان صبحانه به شوهرم قالب کنم و ماکارونی امروز مدرسه امیر هم درست کردم و نمیدونم ۱۱ بود یا ۱۲ خوابیدم 🕺 تا ۳ صبح 🕺
بنام خدا ... بغل ، تشک بازی ، کالسکه ، روروئک به همراه وسایل امن آشپزخونه و گاهی دختر بزرگ خونه
البته اونم میره پیش دبستانی نصف روز گیر اونم نصف روز گیر این
الانم که مریض شدیم 🥴
وقتی خوابه انجام میدم اکثرا اخر شبا دو سه ساعت طول میکشه ولی خب با ارامش انجام میدم الان سه روزه لباسا رو جمع کردم از طناب وای نتونستم تا کنم باید امشب انجام بدم
با هزار بدبختی و پیش مادرشوهرم اینا هم هستم همه چیزمون باهمه من بشور و بپز ایمو بکن اونو بکن خونشون هم بزرگ و تا شب مثل جنازه میشم کاری هم از دستشون برنمیاد ن بچه میتونن نگه دارن ن کاری انجام میدن بخدا خستم خسته
حالا فکرکن ی بچه کلاساولیم داشته باشی😵💫😵💫😵💫
وقتی میخابونمش مثل مرغ که نوک میزنه زمین سریع کارامو میکنم
با بدبختی
حلا فکر کنید این ادم روانی هزارتا کارم سرش ریخته ک به هیچ کدوشون نمیرسم
بنام خداونده بخشنده مهربان من یک ادم روانی به تمام معنا شدم با وجود پسر و یک دختر کلاس اولی روانی روانی🤣🤣🤣🤣🤣🤣
من که وقتایی که شوهرم هست کارا رو میکنم اکثر مواقع خونمون کثیفه
با گریه خودم
بنام خدا با هزار بدبختی و سختی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.