یکی از خاطرات بدی که از زایمانم برام مونده اینه که وقتی برای زایمان بستری شدم، دوتا خانم دیگه هم تو اتاق من بستری بودن؛ یکی سزارینی بود، یکی هم هنوز دردهاش شروع نشده بود و تازه آمپول فشار زده بود؛ ولی من بیشتر دردها رو کشیده بودم و رحمم ۷ سانت باز شده بود.
تا وارد اتاق شدم اون خانوما با یه حالت خیلی بد و جیغ مانندی گفتن دختر تو چند سالته؟؟؟؟! گفتم ۲۰؛
یهو دوتاشون با هم گفتن واااای الهی بمیرم چقدر کوچولویی چجوری میخوای درد زایمان تحمل کنی؟ چرا بچه دار شدی؟ این درد رو ۳۰، ۴۰ ساله ها تحمل نمی‌کنن و...
چشمتون روز بد نبینه منی که تا اون لحظه عین آدم داشتم دردم رو می‌کشیدم و تنفس و ورزش‌هام رو انجام می‌دادم، با حرفهای اونها جوری به وحشت و استرس افتادم که پاهام به رعشه افتاده بود و فوری بهم سرم زدن و کلی شیرینی‌جات به خوردم دادن که پس نیفتم.
بدتر از اون خودشون هم که آروم بودن و من فکر می‌کردم چون زودتر از من بستری شدن حتما دردشون بیشتره ولی اینقدر خوب تحمل می‌کنن اونوقت من از الان اینقدر درد دارم!...
در حالی که اون آمپول فشاریه چند ساعت بعد وقتی هنوز به دو سانت نرسیده بود اندازه ۱۰ سانت من جیغ میزد 🤦🏻‍♀️
خلاصه خواستم بگم تو اون شرایط حال خود آدم به اندازه کافی بد هست
خواهشاً به جای دلسوزی بیجا و آسیب زننده، یا دلگرمی بدید، یا حداقل سکوت کنید 🫂❤️

۴ پاسخ

دقیقا

تصویر

وا چقد بی عقل بودن نباید استرس بدن تازه باید میگفتن نگران نباش میگذره زیاد طول نمیکشه و دلداری میدادن 😐

عزیزم شما سونو قلب دادی واسه جنینت؟

واقعا 👌افرین

سوال های مرتبط

مامان پسرم💙 مامان پسرم💙 هفته بیست‌وهشتم بارداری
علائمام هم ۱۲ پریود که رفتم دکتر برای سونو فولیکول دکترم گفت از امشب اقدام کن هیچ دردی نداشتم تا اون روز ولی بعد اقدام فردا صبحش تخمدانم داشت میترکید انقد درد داشت با شال بسته بودم شکممو.بعد فردای اون روز درد پریودی شروع شد تاااااااا چند روز همزمان نوک سینه هام درد داشت و حساس شده بود که سابقه نداشتم و فکرمیکردم بخاطر تخمک گذاریه.ادامه داشت درد پریودم تا اینکه دوسه روز بهتر شد ولی بعد قطع دوفامد دردم شروع شد همراه با سینه درد.قبلش فقط نوکش بود الان سینه هامم درد ناکه.هفته سوم که بودم تکرر ادرار داشتم خیلی.و الان سه چهار روزه که خیلی ترشح آبکی و یه ذره سفید داشتم خیلی زیاد بود به حدی که فکر میکردم پریود شدم چون درد هم داشتم گاهی کمر درد هم میومد سراغم همراه پهلو درد.سه چهار روز پیش بخاطر یه چیزی یهو ترسیدم و به شدت زیر شکمم درد گرفت اون لحظه و اینم یکم منو به شک انداخت.و همین دیگه تا امروز که با اسرار شوهرم بیبی زدم و مثبت شد تازه میخواستم سه روز دیگه منتظر باشم
مامان شازده کوشولو🩵 مامان شازده کوشولو🩵 هفته بیست‌وسوم بارداری
سلام میخاستم امروز یکی از تجربیاتمو براتون تعریف کنم در مورد سونوگرافی اوایل بارداری
من ۶ هفته و ۲ روز طبق پریودم این سونو رو انجام دادم تو بیمارستان خصوصی
خیلی استرس داشتم دکترش هم با رفتار خشک و سردش هی استرسمو بیشتر میکرد میگف بدنتو متقبض میکنی کارمو سخت کردی و اینا و منم واقعا حالم بد بود از اتاق که اومدم بیرون برگه رو تحویلم داد روشو خوندم که گفته چون ضخامت میومتر(عضله ی رحم)در قسمت بالای ساک پایینه احتمال بارداری خارج رحم وجود داره دنیا سر منو همسرم خراب شد بعد از خوشحالی شنیدن صدای قلب جنین که کلی منتظرش بودیم بماند که من هیچ علائم بدی نداشتم و بهش گفتم رشد بتا هم خیلی عالی بوده که توی بارداری خارج رحم اینجوری نیست حتی بهم گفت دوباره بتا بده من ۶ بار بتا داده بودم قبلش
خلاصه این خانم دکتر هم سن جنین رو اشتباه محاسبه و اندازه گیری کرده بود(۵ روز تفاوت) هم ضخامت میومتر و کلی باعث استرس منو همسرم شد تا دو روز بعد که تو مطب دکترم سونو انجام دادم با یه خانم دکتر به شدت مهربون و آروم و باتجربه
هيچوقت فوری با انجام یه سونوگرافی قضاوت نکنید و استرس نگیرید چون همه ی متخصصا واقعا خوب و با تجربه نیستن تا جایی که میتونین دکتر شناخته شده برین حتی اگه هزینه ی بیشتر پرداخت کنید❤️
مامان فرزانه🍋🍓🍍 مامان فرزانه🍋🍓🍍 هفته هفتم بارداری
تاپیک دوم 😍
وقتی رفتم داخل اتاق دکترو دیدم باورم نمی‌شد که دکتر انقدر ساده از لحاظ تیپ و استایل ساده و جوون باشه یعنی کسی بیرون میدیدش باورش نمیشد این دکتره تازه انگار از شهرشون اومده بود تهران و طبابت میکرد خلاصه خیلی دختر ساده ای بود تو دلم داشتم می‌گفتم که اینم نمی‌تونه برا من کاری کنه فقط برای اینکه عمم گفته بود رفتم پیشش با دودلی ازمایشامونو نشونش دادم که آزمایش های شوهرمو دید گفت من با این آزمایش هم iuiانجام دادمو مثبت شده
ولی برای امتحان این ماه آمپول بهت میدم با دارو اگر دیدی جواب نگرفتی ماه بعد بیا آی یو آی انجام بده

کلی ناامید بودم چون می‌دونستم که اینم مثل همیشه جواب نمی‌گیرم ولی خواستم تنها شانسمو امتحان کنم قبل از اینکه برم بیمارستان برایiui چون از خونمون یکم دور بود رفت و آمد برام خیلی سخت بود اونا هم گفته بودن باید یک روز درمیون حتما بیای سونو بشی

این دکتر جدید بهم قرص اووبوست و گلوکوفاژ لتروزول و ۴ تا آمپول hmg و ۲ تا HCG داد چون تعریف قرص ویتاگنوس که گیاهیم هست شنیده بودم سرخود رفتم اونم خریدم

روز ۶ ۸ ۹ ۱۰ سیکل من آمپولhmg رو زدم روز ۱۲ رفتم سونو فولیکول ۱۶ ۱۷ ۱۸ توی تخمدان راست داشتم ۵ تا فولیکول ۸ تا ۱۲ تو تخمدان چپ داشتم که پلی کیستیک بود جواب سونو رو برای دکترم فرستادم گفتش که به نظر من امروز صبح یه دونه دیگه آمپولhmg بزن تا بقیه اون فولیکولا که کوچیک هستند رشد کنند
بعد روز ۱۴ سیکل ۸ صبح آمپول HCG رو بزن
و ۱۸ ساعت بعد از آمپول که می‌شد ۲ نصف شب اقدام کن و مجدد ۳۶ ساعت بعد از آمپول اقدام داشته باش
به من دکترم گفتش کیت تخمک گذاری بگیر تا وقتی که مثبت هست اقدام کن یک شب درمیون من دیگه کیت نخریدم