۱۰ پاسخ

مک فقط حستم
حس میکنم کنترل زندگی از دستم در رفته
پسرم مبره مدرسه ،صبح خاب میمونم
😥

من الان ۴۶ روزه بعصی وقتا حال روحیم بده بعصی وقتا هم احساس ضعف دارم نمیدونم چرا آزمایشم دادم کم خونی اینا ندارم ولی نمیدونم ضعفم از چیه انگار دست و پاهام مال خودم نیس فقط خستم خوابم میاد وقتیم میخوام بخوابم دلم یه جوری میشه انگار دارم خواب میرم یهو بیدار میشم تو حالت نشسته انگار دارم بیهوش میشم واقعا از چیه اذیت میشم راهنماییم کنین

رفلاکس کولیک زردی ک دست از سرم بر نمیداره افسردگی بی خوابی همون چند دقیقه ک پناه میخابه میترسم بخوابم ک از دهان بینی بالا میاره اتفاقی براش نیفته

من‌که شوهری صبح که بچه‌هارو میبره مدرسه یا خودش میره سرکار میگم آروم وبی سرو صدا برید ازهمتون‌متنفرم چون تا صبح بیدار میمونیم با نینیم‌ از۸ صبح میخابیم تا ۱۲ کلا دیگه رد دادم کلا یادم رفته زندگی کردن‌ دیگه نسیه کارای خونه رو انجام‌ میدم وغذا درست میکنم یه نیم ساعتم‌ بعدظهر ساعت ۵ به بعد میرم‌پیاده روی وقتی بچه خوابه یا سیره میزارم پیش دختر بزرگم😂🤩

نمیدونم چه حسی دارم فقط شبا تا صبح همینطور اشکام میره اصلا دست خودم نیس نمیدونم چرا فقط شبا این مدلی میشم فک میکنم مادر خوبی نیستم نمیدونم چطور از پس دوتا بچه بربیام
دیگه حضور و دخالتای بقیه به کنار که به زور تحمل میکنم

فعلا دارم از رفلاکس و کولیک لذت میبرم
خودمو یادم رفته والا🤣

خستم همین

یهویی فضا سنگین شده میدونی البته من اوکی شدم الان یکم خودمو وقف دادم با شرایط ولی اولا بینهایت اعصاب خورد کن و سخته

من که شرایط روحیم خرابه پسرم بخاطر زردی بالا بستریه خودم کنارشم بخیه هام درد میکنه میسوزه از طرفی بچه مدرسه ای دارم نصف جونم مونده پیش اون اصلا داغونم

چرا همه تون زاییدین دلم خواست😢😢

سوال های مرتبط

مامان دخمل کوچولوم مامان دخمل کوچولوم روزهای ابتدایی تولد