۳ پاسخ

بچه رو فقط برای اینکه بچت همبازی داشته باشه نیار
تو فکر می‌کنی آسونه
خوب آوردی بازی میکنن
ولی میدونی چقدر باید سختی بکشی چ
بچت الان اوج نیازش ب توعه
با ی بچه دیگه آوردن فقط خودتو داغون می‌کنی
م

حالا پسر من دیروز می‌گفت مامان آبجی خییییییلی خوبه به الجی میگم حواسم بهت هستااااااا
براش بستنی میخرم
داداش خوب نیست آبجی خوبه دوست دارم
یعنی میخواستم بزنم لهش کنم باباش یادش میده میگه آبجی می‌خوام منم میگم برو به همون بابات بگو برات آبجی بیاره براش بستنی بخر😀😀😀

حرفت درسته ولی نمیش همش ب خاطر اینا زود اقدام ب بارداری کرد یه بچه دیکع اورد پس ادم خودش چی میش ؟
بیشتر از همه مادر اذیت میش تو فقط یه قسمتشو میبینی اونایی ک دوقلو یا بچه شیر ب شیردارن سختی های زیادی دارن ما ممکنه فقط یه قسمتشو ببینیم
منم الان بچم حوصلش سرمیره و بلد نی باخودش بازی کنه یکسره باهم باری میکنیم یا بیرون میریم همه کارای خونمم میمونه اما چاره چیه فعلا شرایط جسمی و روحی برای بچه دارشدن ندارم

سوال های مرتبط

مامان دلانا مامان دلانا ۲ سالگی
تجربه ترک گوشی
قبل از هرچیزی بگم چیشد که وابسته گوشی شد دخترم،زمستان گذشته من جراحی ناحیه شکمی برای مشکلم داشتم و نقاهت سختی رو پشت سر میذاشتم همزمان با من پدرم جراحی ناحیه کمر داشتن سه مرحله و مادرم هم از ما پرستاری میکرد هم مراقب دخترم بود و هندل کردن شرایط واقعا سخت بود،تو این مدت پدرم و من نمیتونستیم با بچه بازی کنیم و برای سرگرم کردنش پدرم با دخترم کلیپ میدید و کم کم دخترم به اینستا وابسته شد و تا مرداد امسال حتی غذا خوردن رو با گوشی انجام میداد صبحا پا میشد فقط گوشی میخواست😪
یه روز تصمیم گرفتم دیگه گوشی رو از سرش بندازم و به انیمیشن های آموزشی عادتش بدم،گوشی رو خاموش کردم و یه هفته تمام وقتم رو فقط اختصاص دادم به بازی باهاش و حتی اصرار میکرد گوشی بدم بهش هی سرگرمش میکردم سه روز گذشت یکم بهتر شد دیگه سراغ گوشی نمیگرفت هی بازی معرفی کردم بهش،انیمیشن هارو بهش نشون دادم و کم کم عادت کرد و دیگه حتی گوشی دستم میگرفتم سراغ گوشی نمیومد خداروشکر این دوره هم گذشت ولی خیلی سخت بود🙃