۵ پاسخ

واای ما هم ی همسایه داریم پسر بچه امسال کلاس اوله همش وقتی میرم تو کوچه یکم بچم بازی کنه اونم باشه میزنه پسر منو هم به مامانش هم به پسره گفتم انگار نه انگار 😔😔

دختر دوست شوهرمم اینجوری بوددوباربچه مو زد صورتشوزخم کردمن چیزی نگفتم گفتم بچه ن مادره برگشته بمن میگه ولش کن دختربایدجنگی باشه بهش یادبده فلان کن گفتم من هیچوقت به بچه م جنگیدن الکی رویادنمیدم بزنه چش وچال بچه مردمو دربیاره دیگه باهاشون رفت وامدنکردم

برا من پیش اومده . به بچه گفتم پسر من و نزن من خیلی ناراحت میشم و پسرمم تورو میزنه تو ناراحت میشی و اخم کردم . چون مادرش نمیرفت چیزی به بچش بگه

باید پسرتو بغل میکردی و روز اول ب همون بچه اخطار میدادی که این کار زشته و نباید دوستشو بزنه.درکل رفت وامد با چنین رفیق خودخواهی اشتباهه

اصلا دیگه باهاش رفت و آمد نکن

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان مهرسام مامان مهرسام ۲ سالگی
نمیدونم مشکل از منه یا بقیه
چند روز پیشا رفته بودیم استخر پرورش ماهی که ماهی بخریم، شوهرم رفت ماهی انتخاب کنه منم با مهرسام رفتیم یه مقدار جلوتر که اردک و مرغ و... داشتن اونجا وایسیم که بچه پرنده ها رو ببینه،تو همین حین من یه بطری شیر دستم بود داشتم کم کم با مهرسام بازی میکردم و شیر میدادم بخوره
همون لحظه که ما اونجا بودیم یه خانمی که دخترش همسن و سال مهرسام بود اومدن و مادر بچه جلوتر از بچه تند تند داشت میومد، بچشم پشت سرش میدویید که به مامانش برسه و گمش نکنه، از طرفی کف اونجایی که رفته بودیم سنگ ۳سانتی ریخته بودن و به خاطر استخرماهی بعضی جاها خیس بود، بچه هه رسید به یه تیکه که کف سیمان بود و خیس بود لیز خورد و افتاد، بابای بچه همون لحظه رسید دید بچه افتاده هرچی خانمشو صدا کرد که بچه رو بگیر خانمش اصلا محل نداد فقط درگیر خرید ماهی بود،آقاهه مجبور شد بچشو بغل کنه اونم بیارتش پیش مرغ و اردکا و...
نمیدونم من زیادی حساسم یا بقیه بیخیالن، من یه جا قراره برم اکثر وقتا باید بچه جلوی من راه بره، پشتم باشه نبینمش اصلا نمیتونم راه برم اونم همچین جاهایی که احتمال لیز خوردن بچه زیاده، شمام مثل منین یا من زیادی حساسم؟