۳ پاسخ

با باباش فیلم بازی کنید که مثلا یکی وسیله دیگری رو‌برداشته و ....اینجوری خیلی ملموس میشه و بعد از گرفتن وسیله خوشحال باشید و حتی طرف داد زد اهمیت ندید .نمیدونم منظورمو گرفتی یا نه‌..راستش پسر من چند باری اینجوری بود اما من خودم کاری نکردم میبینم الان درست شدت خودش میره میگیره بدون اینکه از من کمک بخواد بچه شما هم راه حلش رو میفهمه

خب طبیعیه بچه تازه فهمیده چی به چیه میترسه هنوز نمی تونه از خودش دفاع کنه اینجور مواقه باهم برید ووسیله رو بگیرید ویاشده نمایشی با خانواده همسر ،برادریا هر کسی دیگه اینو بهش اموزش بدید قطعا بچه شجاع بودنو از پدرومادرش یادمیگیره

پسر منم همینه

سوال های مرتبط

مامان نورا جون💕🌱 مامان نورا جون💕🌱 ۲ سالگی
مامانا سلام اومدم یه گپی بزنیم
شما هم از تجربیاتتون در این باره بگید ممنون میشم
من یک دختر دوساله دارم و دست تنها هستم عاشق ورزشم (بدنسازی)
نمی‌دونم چرا با اینکه می‌دونم
دست تنها و حتی با یه بچه خیلی اوضاع برام دشواره ولی دلم می خواد برای بارداری اقدام کنم
تا فاصله سنی بچه هام کم باشه و بتونم کمتر از سن ۳۲سال فقط باردار بشم وبعدش دیگه هیچ اقدامی نداشته باشم برای باز داری
بنظرتون این چه احساسیه
دلم بچه می خواد
ولی تنهام و همسرم هم فقط از لحاظ مالیش با من اوکیه وگرنه دست کمک نیست و کارش هم اجازه نمیده گاها
و دخترم هم توی سن بازی گوشیه
و خودمم دلم می خواد ورزشمو ادامه بدم یا راهی پیدا کنم برای ادامه تحصیل
ولی با خودم میگم
اصلا دوست ندارم بعد ۳۲ سال اقدام بچه داری بکنم بخاطر اینکه دیگه اون موقع می‌خوام که راحت باشم و فاصله سنیم با بچه هام زیاد نباشه
مشاورم رفتم میگه سخته دست تنها
ولی همه چی به خودت بستگی داره
و این که چه احساسی خواهی داشت بعد این شرایط
دلم بچه می خواد🥹
دلم می خواد ورزش و درسم هم ادامه بدم
ولی کار آسونی نیست☕☕☕
مامان شایلین مامان شایلین ۲ سالگی
سلام عزیزان،خداقوت.ممنون میشم همگی بخونید و نظرتون رو بگید،برام مهمه بدونم عملکردم درسته یا سختگیرانه
دخار من کلا با خوابیدن مشکل داشت الانم که دو سالش شده خیلی خیلی بدتر شده.قبلا فقط خواب شب بود الان برای خواب روزهم مقاومت میکنه.تمام اصول خواب رو رعایت کردم و میکنم،از روتین قبل خواب،تا خاموشی کلی خونه سرساعت مشخص،لالایی و قصه،دمای محیط و حتی صبحا زود بیدار بشه وهرآنچه که شما فکر کنی.ولی پتاسفانه خواب روزش که مکافاته خواب شبشم دو ساعت وول میخوره،گریه میکنه،میره و میاد تا هم خودش هم من کلافه میشیم،طوری که خودم دیگه دارم عصبی میشم،از طرفی ام میخوام حرف تندی بهش نزنم فقط خودم حرص میخورم و میریزم تو خودم،روند خوابش جسم و روحمو نابود کرده.میگمم بذارم به حال خودش هروقت خواست بخوابه نگران رشدش هستم چون اصلا دست خودش باشه نمیخوابه.واقعا نمیدونم چه کنم،بذارم به حال خودش یا همینجور ادامه بدم،سلامت روانشم مهمه اما با این اجبار در خواب میترسم لجباز بشه.