تو خونه ی ما همه چی برعکسه مامانای اینجا اکثرا ناله می کنند که بچه هامون همکاری نمی کنند مشقاشون رو نمی نویسن من باید دخترامو بزور از پای کتاب بلند کنم🥴🥴روزی دوساعت میشینند پا تمریناشون من خسته میشم کا این دوتا به خصوص دلوین خانوم خسته نمیشه همش میگه من که خسته نشدم بزار بکشم 😄😄😄ماشالله هزار ماشالله بهش فوق العاده باهوشه
این‌کتابم تموم کردیم 🥰
دوخوانی و شناخت اعدادم تا ۱۰ یادشون دادم بپرسم میشناسن اعداد رو فقط ماهاین هی یادش میره ولی مبشناسه اعداد رو ولی یه وقتا قاطی می کنه طبیعبه؟؟؟
حالا من دیگه ریاضی کار نمی کنم دیگه فول شدن هرچی تو این کتاب بود رو بلد بودن ۹۰ درصدشو تو مهدم که کار می کنند حالا انشالله می خوام از این کتاب هاکه تصویرداره با اعداد اعداد رو پیدا می کنند رنگ‌می زنند و در آخر تصویر مشخص میشه از اونا می خوام بگیرم گاهی بهشون بدم انجام بدن تا فراموششون نشه در کنارش علوم و الگویابی قراره باهاشون کار کنم فقط بایو برم‌کتاب جدید بخرم
این کتالم عالی بود و من فوق العاده راضی بودم🥰🥰

تصویر
۹ پاسخ

خدافظشون کن عزیزم
دخترم ۵ سالش نیمه دوم امسال نفرستادم مهد میش بگی چ کتابایی براش بگیرم ک سال بعد میره پیش براش تکراری نشه

خودم 7 کلاس سواد دارم

در طول روزه چقدره وقت میزاری برای دخترت

این کتاب چند گرفتی دیگه چه کتاب های داره میشه لطفا کنید عکس بزارید

من کتاب کارایی ک زرافه روشونه میگیرم همشونو بلده از صفحاتش عکس میدی لطفا

عزیزم دخترای شما نوشتن الفبا هم بلدن؟
من کتاب جامع خیلی سبز و گرفتم تمرین الفبا داشت حروف ب و د اینا رو مشکل داره ب نظرتون طبیعیه؟؟
تو مهدشون گفتن نوشتاری کار نمیکنن

ااا کتاب پیش دبستانی دختر منم همینه

از کجا گرفتی

ماهم این کتابا انجام دادیم دختر منم ماشاالله همشا بلد شده

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
ماهلین قشنگم که ماشالله به جکنش روز به روز داره خانوم تر میشه خاله ها😍🥰دخترم خیلی ماه شده همین نه هیچکس ازش انتظار نداشت الان از همه لحاظ داره از دلوین میزنه جلو مثلا با هم تمرین می کنیم دلی خانوم داره همش حرف میزنه این چند تا صفحه رو حل کرده خددش میشیمه غذا می خوره میره دستاشو میشوره کفشاشو خودش می پوشه و از اینجور کارا
بله این همون ماهلینمه که به خاطر تاخیرش خیلی از دکترا و روانشناس ها و گفتاردرمانگر ها ته دلمو خالی کردن و گفتن اتیسمه و مشکوکه حتی پارسال تو مهدشونم مهر اتیسم زدن به دخترم 😥😥شاید برای شما بی معنی و عادی باشه ولی واسه من و باباش وقتی یه کلمه حرف نی زنه یه جمله میگه از ته قلبمون خوشحال میشیم و می خندیم مثل امشب اومد گفت مامان کمرم درد نی کنه می خوام یه کم دراز بکشم 😂یا امروز برای اولین بار گفت خدایا شکرت هر روز به من میگه مامان خیلی دوست دارم شنیدم این جمله ها واسه مادری که هر روزش پر از استرس بود خیلی لذت بخشه خداروشکرت که تلاش های بی وقفم بی نتیجه نبوده تا الان و از این به بعدشم نیست می خوام به مادرایی که بچه هایی با خصوصیت اخلاقی ماهلین من دارن بهشون بگم نگران نباشید درست میشه همه چی با تلاش های شما 🥰🥰دختر منم اگه پی پی رو بگه که ویگه خیلی خیلی خوب میشه الان یک ماه بیشتره که دیگه کاملا بیخیالش شدم تا بالاخره خودش خسته بشه و بگه😥😥خواستم خوشحالیمو با شماها به اشتراک بزارم
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام صبحتون بخیر عشقای من 🥰🥰
قبول دارید وقتی یه دکتر احمق فلان شده ای تخم ترس رو تو وجود آدم بکاره دیگه اثراتش تا پدت ها تو ذهن و روح آدم می مونه ؟؟؟حالا هر چند خودت با چشم خودت ببینی و تجربه کنی و بفهمی اون چیزی که دکتر بهت گفته نیست اگه بگم خدا لعنتش کنه میگید انرژی منفی نفرس نفرینش نمی کنم دعاشم می کنم‌که بالاخره باعث شد من صد خودمو واسه بچه هام و به خصوص ماهلینم بزارم و نتیجشم به چشم ببینم نمیگم ماهلین من مشکل نداشت چرا داشت اونم فقط به خاطر تاخیر در رشد بود ۹ ماه کاردرمانی ذهنی و گفتار درمانی بردم ۶ ماه هم جلسات روانشناسی با تمرینایی که داد باعث شد ضریب هوشی دخترمو ببرم بالا هر چند اون دکتر به خاطر پولش قبول نداشت می گفت باید همچنان بیاد ولی ویزیتش شد ۸۵۰ ما هم شرتیط نالی خوبی نداشتیم دیدم خیلی بهتر شده ادامه ندادم نبردمش الان یکماه بیشتره خودمم‌کهوتو خونه صد خودمو گذتشتم و میزارم فقط یه حرفی رو که من زد باعث شده همیشه استرس داشته باشم براشون به خصوص واسه ماهلین این دکتر احمق به من می گفت دخترت میره مدرسه ی استثنایی یا می گفت بچت کلاس اول رو نمی تونه رد کنه اینارو مدام تو هر جلسه برای من تکرار می کرد دختر من خیلی خجالتی بود بعد الان خیلی بهتر شده اگه اونجا از خجالتش جواب نمیداد یا مسخره بازی در میاورد می گفت این مشکل داره و خیلی قاطع هم رو حرفش بود در صورتی که ماهلین اصلا اینجوری نیست الان دقیقا هم سطح خواهرش شده خیلی زود یادمیگیرن همین صبحی که داشتم لباساشون رو تنشون می کردم بهشون نسبت هارو یاد دادم چون یادشون نداده بودم فعلا از نسبت خواهر بابا و خواهر مامان شروع کردم چون هم جز سوالات سنجشه هم جز سوالات ِزمون ورودی کلاس اولشونه