۸ پاسخ

اگه توی جعبه ها گیفت تولد مثل اسباب بازی و فینگر فود و خوراکی و اینا برای بچها درست کنی خیلی جذابه

تصویر

سلام خوبین یک سوال بی ربط شرمنده دکتر خوب برای عمل بینی تو یزد کسی رو تایید میکنین؟

عزیزم من دخالت نمیکنم ولی تجربم این بوده همچین تولدی قطعا بدش به یه اتفاق ناگوار ختم میشه ،نمیدونم به چشم زخم واینااعتقادداری یانه ولی من بودم اینکارونمیکردم حالافوقش مادربزرگ پدربزرگاشون باشن....

من فک کردم ک فقط واسه بچه هاست خودش چیزی نگفته دوسداره تولدش چ جوری باشه؟

تالار رو نمیدونم ولی در حد ۵۰ نفر میتونی سالن لیلیوم یزد رو بگیری شام از بیرون بیرن میز میوه و مزه یا فینگر فود سفارش بدی بیان بچینن از قبل بگی یه از نزدیکان ازش فیلم بگیره ازش سوال کنه مثلا مورد علاقه هاش رنگ مورد علاقش کارتون مورد علاقش و ،،، اونجا پخش کنن مامان و بابا حدس بزنن میتونی دیجی ببری میتونی گل ارایی و بادکنک ارایی سالن رو از قبل ببینی که نظر بدی و اگه از کارتون خاصی خوشش میاد بکی شخصیتش در قالب عروسک بیاد و سوپرایز بشع و…

به نظرم رجوع کن به بلاگرا من که جشن تولد پر جمعیت نداشتم

سلام ایشالا جشن دومادیش ولی ب نظر من جشن تولد باید جوری باشه ک ب خود بچه خوش بگذره ن ب بزرگ ترا

انشااالله دومادیش تالار بگیری
من جای شما بودم یه مجموعه بازی سرپوشیده یه شب کرایه میکردم خصوصی
بعد فقط دوستاش دعوت میکردم با دوتا کارکتر سگ نگهبان یا شخصیت که دوست داره با یک کیک پذیراایی و یه شام
حالا دیگه دیجی رقص نور اینا هم باشه

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
مادر همکار همسرم چند روز پیش فوت کرده و بعد الان امشب ختم گرفتن و همسرم هم میخواد بره از ساعت ۹ تا ۱۱ هست و فکر کنم مسجد گرفتن و حالا اون مسجد جای شلوغی هم هست ، منظورم اینه ترافیک و .... زیاد داره و مثلا همسرم دیگه باید ۸ یا ۸ ونیم راه بیفته و از اون سمت هم که اگه ۱۱ تموم بشه تا بیاد خونه ، دیگه ۱۱ ونیم یا ۱۲ شده ، بهش میگم خوب برو یه فاتحه بخون و بیا ، میگه نه باید یکم بشینیم و همه همکارا هستن و شام هم میدن
پسرم یک یا دو ساعت هست خوابیده و کم کم باید بیدار بشه و بعد دیگه تا باباش نیاد نمی‌خوابه و یکسره غرغر می‌کنه و همش میگه حوصله ام سر رفته
روزای زوج اضافه کار می‌ره و قرار شد ،دو روز در هفته بره و یک روز خونه باشه و بیشتر پیشمون باشه ، حالا از وقتی که اومده خونه ، سریع ناهار خورده و لباس هاش عوض کرده و مادرشوهر رو برد دکتر برای دندون هاش و بعد باز یک دکتر دیگه برای کمر و الان هم اومد ، باز رفت کتاب های پیش دبستانی پسرم رو منگنه یا سیمی کنه و چند تا چیز بخره و بیاد خونه و باز وقتی هم بیاد ، یکسره سرش تو گوشی هست و بعد هم آماده میشه و می‌ره ختم
خوب امروز که نرفت برای من چه فایده داشت ، میخواستم حموم برم ، کتاب قرآن پسرم جلد کنم ، شام هم نداریم و همین طور ناهار برای فردا و خونه هم مرتب نیست و گردگیری و جاروبرقی میخواد و ظرف های شسته شده رو باید سرجاش بزارم و .......
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی