۱۲ پاسخ

منم دخترم داد نیزنه ولی بش میگیم توهم بیا بغل بدو میاد حل میشه دعوا

پسر منم قهر میکنه بعد اونم بغل میگنیم

مگ میشه مرد رابطه نخاد ما هر شب دعوا داریم اون میگ میخام من میگم نه

من برعکسم شوهرم دوس داره بشینیم فیلم ببینیم من خسته فقط می افتم البته شوهرم روزش تا ظهر خونس و استراحتشو میکنه اگه صبح یخاد بره سرکار زودتر میره میخابه

ا چ جالب دختر منم اینجوری حتی نمیزاره کنارهم بشینیم

دقیقا ماهم همینیم انقدر جیغ و گریه میکنه شوهرم میگه ول کن صداشو درنیار

خب عزیزم تایم خواب بچتو تغییر بده ساعت ۹ اینا بخوابون بعدش یکساعت باهمسرت خلوت کن

دخترمنم به شدت اونطوریه حتی خواهربزرگش هم بغلم کنه زودمیادکتکش میزنه

همه همینجورن غصه نداره کاش شوهرمن اصلا نیاد راضیم😂

دقیقا ماهم اینجوریم‌اصلا مثل قبل نیسیم

نه گاهی. وقتا میاد وسطمون میخنده فقط

دختر منم اینجوریه رابطه ما هم خیلی سرد شده اصلا میلم نمیکشه

سوال های مرتبط

مامان سیاوش مامان سیاوش ۲ سالگی
ادامه ی تاپیک قبلی بیاید بگین من بی ادبی کردم یه مادر شوهرم یا اون بد برداشت کرده.
خلاصه سرتون رو درد نیارم مادر شوهرم عمدی یا غیر عمدی بچه منو خیلی به خودش وابسته کرده. جوری که وقتی میاد همش بچه من می خواد جفش باشه یا بغلش کنه. اگر مادر شوهرم بخاطر یه تماس بره توی تراس حرف بزنه، یا بره دست شویی، یا دیگه بخواد از خونمون بره بچم کلیییییی پشت سرش جیغ و داد می زنه و هردومون خیلی اذیت می شیم. حتی وقتی با مادرشوهرم تو ماشین می ریم جایی و اون رانندگی می کنه پسرم کلی جیغ می زنه که بره توی بغلش درحالی که خیلی خطرناکه و تونم سختشه.
امروزم که از صبح خونمون بود، عصری خواست بره پمپ بنزین و کاری هم داشت. تا لباس پوشید پسرم شروع کرد به جیغ زدن که منم ببر. من به مادرشوهرم گفتم عیبی نداره شما برید. پسرم فوقش چند دقیقه گریه می کنه و بعدش ساکت می شه(می دونستم کار واجبی هم داشت) ولی اون گوش نکرد نیم ساعت معطل کرد نرفت این وسط پسر منم هی می دید مادر شوهرم لباس تنشه نمی خواد ببرش جیغای بنفش می کشید و گریه می کرد.
آخر سر مادر شوهرم گفت خب مینو تو هم لباس بپوش بریم پمپ بنزین😐😐😐
منم که کلافه شده بودم دیگه یکمی از حرفای دلم رو زدم....
ادامه می ذارم
مامان نینی مامان نینی ۱ سالگی
بچم نمیتونه حرف بزنه گاهی جیغ می زنه که منظورشو بفهمونه
تا جیغ میزنه شوهرم داد میزنه که جیغ نزن و دستشو بلند میکنه که بزنش یبارم قبلا زدش
هر چی میگم این بچست نمیفهمه از پس خودخواهه
امروز ظهر از سرکار اومد تا بچم جیغ زد داد میزنه دستشو بلند میکنه که بزنش
گفتم نمیتونه حرف بزنه جیغ میزنه چته میگه اعصابم نمیکشه گفتم میموندی همونجا که بودی نیا اعصاب مارو هم به هم بریز بعد لباساشو پوشید رفت بچم همش میگه بابا بابا
قبلنم بحثم شده باهاش سر این موضوع میگه اعصابم نمیکشه گفتم برو دکتر آرامبخش بهت بده گفت روانی خودتی
چون خودم همیشه آروم و ساکت بودم هیچوقت این روی شوهرمو ندیدم
از خودم متنفرم که همچین پدری برای بچم انتخاب کردم
شرمنده بچمم که اینقدر باباشو دوست داره و اون اینقدر نفهمه
کارم همش شده گریه که چرا نمیفهمه این فقط یه بچه یکساله است
نه راه پس دارم نه راه پیش خدایا خودت به فریادم برس😭
این پدر چجوری میخواد تو تربیت بچه به من کمک کنه😭