به خاطر کاری ک داداشم باهامون کرده من دت روزه نه خوابیدم نه هیچیییی نخوردم فقط یه دونه نون تست .. نه صبحانه نه ناهار و نه شام

اینقدر گریه کردم فک کن شوهرت بد کسیو میگه ک پوست و گوشت و استخونته بعد هیچی نگی چون حق با شوهرته

اینقدر باهم سرد شدیم ک کل روز در حد ۴ دقیقه حرف زدیم ک همشم درمورد دخترم بوده.
الان نیومد رو جاش بخوابه همونجا خوابید طفلی گناهی هم نداره

مگ پدرت بهش حرف نزده یعنی گوش نکرده چرا آخه ای بابا
تو هم بخاطر همچین برادری شوهرتو زیر پا نزار دست آخر همین شوهرته که برات میمونه

داداشم گفته ۱۰۰ تومن طلبکارید
درحالی ک کارشناسی اوردیم خونه گفت کلش میشع ۵۰
حساب کتاب خودمونم کردیم کلا ۲۰ تومن طلب داره ازمون

به خاطر ۲۰ تومن خواهرش رو زیر پاش گذاشت

ای بابا خیلی سخته اینجور پای خانوادت وسط باشه

سر چی بوده